۱۴۰۲ آبان ۳۰, سه‌شنبه

درنگی در پژوهشی تحت عنوان «مارکسیزم و آئین بهائی» (۱۸)

 

 مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه 

 نگارنده:

 نادر سعیدی 

 درنگی 

از

میم حجری

هر سه دیدگاه

تفکیک قاطعی میان نهادهای مادّی (اقتصادی) و ذهنی (غیر اقتصادی) قائل می‌شوند.

 مثلاً

شیوهء تولید سرمایه‌داری امری کاملاً مادّی تلقی می‏شود

و

مذهب امری کاملاً ذهنی،

و آنگاه مناقشه بر سر آن است که کدام علّتند و کدام معلول.

امّا آئین بهائی بینش نوینی در این مورد ارائه می‏دهد.

فلسفهء بهائی

می‌آموزد که همهء پدیدارها از جمله پدیدارهای تاریخی در آن واحد هم جنبهء مادّی دارند و هم جنبهء روحانی و فرهنگی.

من از او پرسیدم:

«هندوانه سیری چند» تا به زیر بغل بهائیت بچپانیم؟

 

آیین تحفه نطنز بهایی، 

هم

بینش مطلقا نوینی 

عرضه می کند 

و

هم

آموزه ای فلسفی است.

فلسفه بهایی

پدیده های هستی را دیالک تیکی از مادی و فکری می داند.

 

مگر مارکسیسم 

مسئله اساسی فلسفه

را

مبتنی بر دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) ندانسته و نمی داند؟

 

مگر جامعه شناسی بورژوایی 

منکر خصلت مادی و فکری همزمان پدیده های هستی است؟

 

دعوای جهان بینانه نه بر سر این دیالک تیک و یا دوئالیسم،

بلکه بر سر تقدم و یا تأخر مادی بر فکری است.

 

دو جهان بینی مهم در تمامی تاریخ بشری

بنا بر نقش تعیین کننده یکی از ایندو تعیین شده و تعیین می شود:

جهان بینی ماتریالیستی

نقش تعیین کننده 

را

در

دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)

از آن ماده (وجود) می داند

و

جهان بینی ایدئالیستی

از آن روح (شعور).


آیین بهایی و بینش بهایی و فلسفه بهایی 

از آن کدامیک از ایندو می داند؟

 

 ۲

اگر چه همهء نهادها با یکدیگر در تأثیر متقابل می‌باشند

امّا خود این نهادها نیز در درون خویش دارای ابعاد گوناگون هستند.

باید بگویم که در اندیشهء معدودی از جامعه ‏شناسان

گاهی نشانه و جرقّه‏ ای از این بینش دیده می‌شود ولی معمولاً در نوشته‌هایشان فراموش می‌گردد.

 

معلق زدن حریف بهایی برای فرار از تعیین نقش تعیین کننده در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) شروع شد.

هدف حریف

عوامفریبی

است.

 هدف حریف

هندوانه چپاندن زورکی و الکی زیر بغل بهائیت است. 


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر