مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
هر سه دیدگاه
تفکیک قاطعی میان نهادهای مادّی (اقتصادی) و ذهنی (غیر اقتصادی) قائل میشوند.
مثلاً
شیوهء تولید سرمایهداری امری کاملاً مادّی تلقی میشود
و
مذهب امری کاملاً ذهنی،
و آنگاه مناقشه بر سر آن است که کدام علّتند و کدام معلول.
امّا آئین بهائی بینش نوینی در این مورد ارائه میدهد.
فلسفهء بهائی
میآموزد که همهء پدیدارها از جمله پدیدارهای تاریخی در آن واحد هم جنبهء مادّی دارند و هم جنبهء روحانی و فرهنگی.
من از او پرسیدم:
«هندوانه سیری چند» تا به زیر بغل بهائیت بچپانیم؟
آیین تحفه نطنز بهایی،
هم
بینش مطلقا نوینی
عرضه می کند
و
هم
آموزه ای فلسفی است.
فلسفه بهایی
پدیده های هستی را دیالک تیکی از مادی و فکری می داند.
مگر مارکسیسم
مسئله اساسی فلسفه
را
مبتنی بر دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) ندانسته و نمی داند؟
مگر جامعه شناسی بورژوایی
منکر خصلت مادی و فکری همزمان پدیده های هستی است؟
دعوای جهان بینانه نه بر سر این دیالک تیک و یا دوئالیسم،
بلکه بر سر تقدم و یا تأخر مادی بر فکری است.
دو جهان بینی مهم در تمامی تاریخ بشری
بنا بر نقش تعیین کننده یکی از ایندو تعیین شده و تعیین می شود:
جهان بینی ماتریالیستی
نقش تعیین کننده
را
در
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)
از آن ماده (وجود) می داند
و
جهان بینی ایدئالیستی
از آن روح (شعور).
آیین بهایی و بینش بهایی و فلسفه بهایی
از آن کدامیک از ایندو می داند؟
۲
اگر چه همهء نهادها با یکدیگر در تأثیر متقابل میباشند
امّا خود این نهادها نیز در درون خویش دارای ابعاد گوناگون هستند.
باید بگویم که در اندیشهء معدودی از جامعه شناسان
گاهی نشانه و جرقّه ای از این بینش دیده میشود ولی معمولاً در نوشتههایشان فراموش میگردد.
معلق زدن حریف بهایی برای فرار از تعیین نقش تعیین کننده در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) شروع شد.
هدف حریف
عوامفریبی
است.
هدف حریف
هندوانه چپاندن زورکی و الکی زیر بغل بهائیت است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر