مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
۱
حضرت بهاءالله
در بررسی هر پدیدهای
آن را در آن واحد مادّی و روحانی میپندارند.
معنی تحت اللفظی:
در قاموس حضرت بهاء
هر پدیده ای هم مادی است و هم روحی.
هر ادعایی را می توان کرد.
مسئله اثبات صحت ادعا ست.
مثال:
آفتابه یک چیز مادی است.
مادی
به چه معنی است؟
مادی
بدان معنی است که در خارج از ذهن ما و بی اعتنا به بود و نبود ما
وجود دارد.
آفتایه
که نمی تواند چیزی فکری و روحی باشد.
مفهوم آفتابه
یعنی
انعکاس آفتابه مادی در آیینه ذهن بشر
چیزی فکری و یا روحی است
و
نه خود آفتایه سر و مر و گنده.
البته
منظور حضرت بهاء از این ادعا
چیز دیگری است:
۲
همه چیز
در عین ظاهر مادّیش
آینهء تجلّی خدا ست
و
در نتیجه
این دو گانگی ویژگی بنیادین همهء هستی است.
معنی تحت اللفظی:
ظاهر همه چیز مادی است.
ماهیت و باطن همه چیز اما روحی و یا فکری است.
چون همه چیز آیینه تجلی خدا ست.
مادی و روحی بودن همزمان
مشخصه اساسی همه چیز هستی است.
وقتی گفته می شود
که
«تفکر یا تفکر مفهومی است و یا اصلا تفکر نیست»
به همین دلیل است.
حضرت بهاء
تعریف روشنی از ماده و روح ندارد.
به نظر او،
ظاهر همه چیز مادی است.
باطن و ذات و ماهیت همه چیز اما روحی است.
باطن و ذات و ماهیت آفتابه چیست؟
نمود و یا پدیده و یا ظاهر
یکی از مفاهیم مهم فلسفه است و ضد دیالک تیکی اش، باطن و ذات و ماهیت است.
ظاهر آفتابه
یعنی شکل و شمایل مرئی و محسوس و ملموس آفتابه.
ذات آفتابه
یعنی
اتم های آهن و مس و یا فلز دیگری که به هم پیوسته اند و ساختار آفتابه پدید آورده اند.
تجلی خدا کجا ست؟
آفتابه
مخلوق آهنگر است و نه خدا.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر