۱۴۰۲ آبان ۱۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۷۹۳)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۱ ـ ۷۲)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
  

۱

از آن، اهل دل در پی هرکس اند

که باشد، که روزی به مردی رسند

معنی تحت اللفظی:

دلیل جستجوی همه کس، رسیدن تصادفی به مردی است.

 

سعدی را دیگر نمی توان باز شناخت.

از خردگرائی او دیگر کوچکترین نشانی باقی نمانده است.

 

این نیمه منفی و عقب مانده سعدی

را

حافظ  با تمامت آن از آن خود خواهد کرد.

 

اکنون برای سعدی

 آماج و هدفی از قبل معلوم در پیش نیست.

 

اکنون انسان رهروی بی چراغ در ظلمات ابدی است.

 

او نه تنها معیار و ملاکی عینی، بلکه حتی تصوری روشن از مقصد و مقصود کذائی در دست ندارد.

 

انسان مثل کوری،

 آواره جهان است،

به هر کس و هر چیز دست می ساید،

 شاید که آن، محبوب مطلوب موهوم او باشد.

 

ما این را ایراسیونالیسم (خردستیزی) محض می نامیم.

 

خرد

 در این سامان بی سامان

 بیگانه ای منفور است.

 

خرد را دیگر نه اعتبار و نه محلی از اعراب است.

 

دیری است که فلسفه امپریالیستی

 در مکاتب و فرم های گونه گون خویش،

همین جنبه های عرفانی، منفی، ارتجاعی، خردستیز، خرافی، آنتی هومانیستی قرون وسطی

 را

 احیا و توسعه وسیع داده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر