۱۴۰۲ آبان ۱۸, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۹۲)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۱ ـ ۷۲)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
  

۱

از آن، اهل دل در پی هرکس اند

که باشد، که روزی به مردی رسند

معنی تحت اللفظی:

دلیل جستجوی همه کس، رسیدن تصادفی به مردی است.

 

تصادف و ضرورت

 بر خلاف تصور سعدی

 نمی توانند جدا از یکدیگر وجود داشته باشند.

 

تصادف

 فرم بروز ضرورت است.

 

پیران قوم

این حقیقت امر را به شرح زیر توضیح داده اند:

مرگ ضرورت است و بالضروره (جبرا و حتما، بنا بر قانون لایزال زایش و رشد و زوال) روزی فرامی رسد.

اما برای اینکه اسمی از عزرائیل برده نشود،

گفته می وشد که فلانی، سرما خورد و مرد و یا سرطان گرفت و مرد و یا از پشت بام افتاد و مرد.

یعنی تصادف را جای ضرورت می نشانند.

 

میان تصادف و ضرورت رابطه فرم و محتوا برقرار است.

برای رسیدن به «مردی» نمی توان دنبال «هرکسی»  افتاد.

تعیین کننده فرم هر چیز

 محتوای خاص آن چیز است.

خر تو خری در بین نیست.

 

اگر مشخصات «مرد» مورد نظر معلوم باشد،

 باید به دنبال افراد مناسب راه افتاد.

 

 همان طور که برای رسیدن به مقصدی معلوم باید به نشانه ها و راهنماها توجه داشت و گرنه نه تنها نمی توان به مقصد رسید، بلکه چه بسا می توان گم و گور شد و در بیراهه ها جان سپرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر