۱۴۰۰ فروردین ۸, یکشنبه

میتسه گربه ـ مینی موش (۲۲)

 gebrauchtes Buch – Muschi Miezekatze. [Hardcover] – Muschi Miezekatze. [Hardcover]

 

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

 

برگردان

میم حجری

 

مینی موش پطر را غمگین می کند.  


·    پطر برای پرنده ها دانه می پاشد.

 

·    این کار همیشگی او در هر زمستان بوده است.

 

·    خانه پرنده ها در وسط چمنزار است.

 

·    مینی موش به آنجا دسترسی ندارد.

 

·    پطر لب پنجره ایستاده است.

 

·    او می بیند که دانه ها برای چرخریسک ها چگونه   بر زمین می افتند و آنها به چیدن و خوردن آنها می پردازند.

 

·    ناگهان سر و کله مینی موش پیدا می شود و یکی از چرخریسک ها را شکار می کند.

 

·    «نکن!»، پطر داد می زند.

 

·    اما تا پطر بیرون بیاید، پرنده کشته شده است.

 

·    «این امر وحشتناک است»، پطر به مادرش می گوید.

·    «مینی موش گربه ای مهربان است، ولی علیرغم آن به این کار دست می زند.»

 

·    «آره!»، مادر می گوید.

·    «چنین چیزی غم انگیز است.

·    تو اما باید تأمل کنی، مگر خودت کباب گوشت نمی خوری؟

·    کباب هم از گوشت حیوانات است.

·    مگر نه؟»

 

·    پطر به اتاقش می رود، می نشیند و می اندیشد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر