پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایشهورن
برگردان
۲۶
· ارزشگذاری ها، آماجگذاری ها و غیره در کلیه کردوکارهای علمی در موارد زیر مؤثر واقع می شوند:
الف
· در انتخاب اوبژکت های (موضوعات) بررسی و پژوهش.
ب
· در تصویرسازی از تجارب امپیریکی بر الواح مفهومی.
پ
· در توضیح تئوریکی پیوندها.
ت
· در گزینش مدلی از انبوهه مدل های رقیب.
ث
· در بسیج نیروهای درونی دانشمندان.
ج
· ارزشداوری در همکاری علم و عمل (تئوری و پراتیک)
ح
· در استفاده عملی از معارف نظری (تئوریکی)
۲۷
· تز مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» فقط به درد تحریف مسائل معرفتی ـ نظری و جهان بینانه در کار علمی می خورد و نه به درد حل آنها.
۲۸
· اما قبل از همه باید تأکید داشت که این مسئله معرفتی ـ نظری به هیچوجه محتوای تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» را تشکیل نمی دهد.
· بلکه برعکس!
· در پشت سر این تز اصولا یک طرح اجتماعی غیر علمی، سوبژکتیویستی، ضد کارگری و ضد سوسیالیستی پنهان شده است:
الف
۱
· تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» در وهله اول، با انکار مناسبات اجتماعی مادی و تعین مندی مادی پدیده های اجتماعی در پیوند است.
۲
· از این رو، کلیه مقولاتی که از تجزیه و تحلیل توسعه اجتماعی واقعی به دست می آیند (مثلا مفاهیم «مبارزه طبقاتی»، «پیشرفت») به مثابه «ارزشداوری های» غیرقابل اثبات جا زده می شوند.
۳
· در حقیقت، تنها به رسمیت شناسی تعین مندی مادی پدیده ها و روندهای اجتماعی و تجزیه و تحلیل آنها بر پایه ماتریالیسم تاریخی می تواند بنیانی برای بررسی عینی و عاری از پیشداوری های بورژوائی و سوبژکتیویستی واقعیت اجتماعی تشکیل دهد.
ب
۱
· ثانیا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» ادعا می کند که ارزشگذاری ها، موازین، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را نمی توان مورد انتقاد علمی قرار داد و اثبات کرد.
۲
· سردمداران این تز به شیوه ایدئالیستی ارزشگذاری ها، موازین، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را ناشی از میل و هوس دلبخواهی فردی و سوبژکتیو تلقی می کنند.
۳
· مثلا به نظر ماکس وبر، دعوا بر سر تفاسیر مختلف از محتوای عدالت طلبی را هرگز نمی توان به کمک تئوری اجتماعی علمی حل و فصل کرد.
۴
· در حقیقت، تنها تئوری ماتریالیستی ـ تاریخی است که می تواند مشروطیت و مؤثریت اجتماعی رئال پدیده های ایدئولوژیکی را مورد بررسی قرار دهد، هدفگذاری ها، ارزشگذاری ها و غیره را هم مورد مطالعه و بررسی خالی از پیشداوری قرار دهد و هم به تیغ انتقاد علمی ـ تاریخی بسپارد و در صورتی که آنها به یک ایدئولوژی انقلابی تعلق داشته باشند، به اثبات علمی ـ تاریخی آنها نایل آید.
پ
۱
· ثالثا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» تلاش می کند که علوم اجتماعی را به توصیف منفعل، پوزیتیویستی و محافظه کارانه محدود سازد، آن سان که فونکسیون مداخله در جریانات اجتماعی و شرکت در مبارزات ایدئولوژیکی را نداشته باشند و قادر نباشند که عمل اجتماعی انسان ها را به راه ها و آماج های مربوطه رهنمون شوند.
۲
· در حالیکه در حقیقت، هر علم و به ویژه علوم اجتماعی ـ در وهله اول ـ ابزاری برای تسلط بر محیط زیست و تغییر آن از سوی انسان ها ست.
۳
· مبداء، بنیان و آماج علوم اجتماعی را پراتیک تاریخی مترقی انسان ها تشکیل می دهد.
۴
· به عبارت دیگر، علوم اجتماعی باید ارگان آگاه حرکت تاریخی عملی به ویژه مبارزه به خاطر سوسیالیسم باشند.
· مراجعه کنید به جانبداری.
جانبداری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4992
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4993
پایان
۵
· تنها با این تعین (دترمینیته)، امکان کسب شناخت همه جانبه و معنامند در علوم اجتماعی پدید می آید.
۶
· تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» اما بر عکس، ابزاری است که بورژوازی امپریالیستی پس از تکمیل آن با آماجگذاری های آشکارا ارتجاعی و مهاجم ضد سوسیالیستی، برای الحاق تئوری اجتماعی بورژوائی در مکانیسم حاکمیت خویش مورد استفاده قرار می دهد.
ت
۱
· رابعا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» به مسئله جایگاه و نقش روشنفکران در جامعه می پردازد.
· نتیجه نهائی این تز عبارت است از نظریه مبتنی بر روشنفکریت «معلق» (شناور) بر فراز مبارزه طبقات و نظام های اجتماعی متضاد.
۲
· این نظریه، نظریه ای عوامفریب و دروغین است که نقش واقعی روشنفکران را تحریف می کند.
۳
· این نظریه نیات بورژوازی امپریالیستی را مبنی بر تبدیل روشنفکران به آلت بی اراده و بیچاره و بی مسئولیت حاکمیت و سیاست خویش بر زبان می راند.
۴
· تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» نه یک اصل علمی ـ اسلوبی (متدیکی)، بلکه بیانگر یک طرح اجتماعی ارتجاعی و ایدئالیستی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر