پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
جهان بینی
۱
· جهان بینی به درکی از جهان اطلاق می شود که کل جهان را به مثابه سیستمی در نظر می گیرد.
۲
· جهان بینی به فرمولبندی ماکسیسم ها (حداکثرها) اطلاق می شود.
۳
· جهان بینی به مثابه در نظر گرفتن کل جهان، هسته هر فلسفه را تشکیل می دهد.
۴
· جهان بینی عالی ترین مرحله تعمیم فلسفی است.
۵
جوهر اساسی
(کوینت اسنتس)
عنصر خامسه
که
منشاء عناصر چهارگانه
(آتش و آب و هوا و خاک)
است.
در فلسفه ایپکور
· جهان بینی ها در تحلیل نهایی در مناسبات جامعتی دوران خود ریشه دارند و به قول مارکس، «جوهر اساسی فکری زمانه خویش اند.»
· جهان بینی ها از این رو، به طرز تاریخی ـ مشخصی بیانگر منافع بنیادی گروه های اجتماعی و به ویژه کل طبقات جامعه اند.
۶
· مسئله اساسی جهان بینی، همان مسئله اساسی فلسفه است.
۷
· بسته به پاسخی که به مسئله مناسبت ماده و روح (وجود و شعور) داده می شود، یعنی بسته به تقدم و یا تأخر قایل شدن به ماده در مقابل روح (به وجود در مقابل شعور)، می توان فرم های اساسی جهان بینی ها را، یعنی جهان بینی ماتریالیستی و جهان بینی ایدئالیستی و یا جهان بینی ایدئالیستی ـ مذهبی را تمیز داد.
(جهان بینی ماتریالیستی ماده را بر روح، وجود را بر شعور مقدم می داند.
جهان بینی ایدئالیستی و یا جهان بینی ایدئالیستی ـ مذهبی روح را بر ماده، شعور را بر وجود مقدم می داند. مترجم)
۸
· به همین دلیل، انگلس، ماتریالیسم را به مثابه «جهان بینی عام مبتنی بر درک معینی از مناسبت ماده و روح (وجود و شعور) قلمداد کرده است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۸)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر