حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
مگر روزگاری هوس راندمی
ز خود گرد محنت بر افشاندمی
معنی تحت اللفظی:
شاید
پس از پیدا کردن گنج
مدتی هوس رانی کنم
و
غبار محنت از تن برانم.
مشتزن
در این بیت شعر،
هنوز گنج نیافته،
برای مصرف آن برنامه ریزی می کند.
اما نحوه مصرف گنج توسط مشتزن شنیدنی است.
او می خواهد که گنج را خرج هوسرانی و خوشباشی کند.
این آرزو و این طرز تفکر،
آرزو و طرز تفکر اشراف بنده دار، فئودال و دربار است،
نه آرزو و طرز تفکر اعضای متعلق به توده مولد و زحمتکش.
این آرزو و طرز تفکر خود سعدی است،
که فقط قصد نجات لحظه را دارد، نه روند و عمر را.
اگر توده مولد و زحمتکش گنج می یافت،
آن را برای خرید وسایل تولید، برای تعمیر سقف خانه، برای خرید گاو و گوسفند و غیره مصرف می کرد،
نه برای هوسرانی و خوشباشی.
چون کودکانشان در دخمه ای نمور، بیمار و بی حال، چشم به راه نانند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر