جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
مینی موش ببری است
· مینی موش زیر بوته یاس خفته و خواب می بیند.
· مینی موش خود را می شوید، می شوید و می شوید، تا اینکه سرانجام به ببری ورزیده و چالاک و نیرومند مبدل می شود.
· ببر زیر بوته یاس خفته و خواب می بیند.
· ناگهان کسی رو در روی او می ایستد.
· مینی موش چشم هایش را باز می کند و چشمش به گربه نره ای می افتد.
· ببر به یک چشم به هم زدن، کوچولو می شود.
· مینی موش کوچولو و کوچولوتر می شود.
· اما با این حال، حاضر به نبرد است.
· ناگهان می جهد، چرخی می زند و با جنگ افزار خویش هجوم می برد.
· مینی موش هیئت وحشتناکی به خود گرفته است.
· گربه نره بیگانه عقب می نشیند.
· گربه نره ظاهرا سوء نیتی نداشته است.
· گربه نره می نشیند.
· مینی موش با نوک زبانش غباری را از شانه راستش پاک می کند.
· گربه نره بیگانه را اما همچنان زیر نظر دارد.
· گربه نره ناگهان صدای «پورر» در می آورد و جهشی جن آسا می کند.
· مینی موش هنوز واکنش نشان نمی دهد.
· اما از بازی با گربه نره بدش نمی آید.
· طولی نمی کشد که آندو در لا به لای گیاهان به دنبال یکدیگر می گذارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر