حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
گه از کار آشفته بگریستی
که کس دید از این تلختر زیستی؟
کسان شهد نوشند و مرغ و بره
مرا روی نان می نبیند تره
معنی تحت اللفظی:
مشت زند گله از ان داشت که زندگی اش تلخ است:
دیگران مرغ و بره و عسل می خورند و او نان خالی.
مشتزن در این بیت شعر، از کار شاق اجباری رنج می برد و حسرت کار تخصصی خود را دارد و زندگی مشقت بار خود را با زندگی دیگران مقایسه می کند و شکوه سر می دهد.
ترفند ایده ئولوژیکی سعدی
ماستمالی این حقیقت امر است که فقط مشت زن نیست که نان بی تره می خورد،
اکثریت عظیم توده های بنده و رعیت و کنیز و کلفت هم بسان مشت زنند.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و (۱)
را
به شکل دیالک تیک توانگر و فقیر، دیالک تیک خورندگان شهد و مرغ و بره و حسرتمندان تره بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و (توده)
را
به شکل دیالک تیک توانگر و فقیر، دیالک تیک خورندگان شهد و مرغ و بره و حسرتمندان تره بسط و تعمیم می دهد.
توده مولد و زحمتکش برای وقوف به تفاوت های طبقاتی نیازی به مطالعه و تحقیق و پژوهش ندارند.
آنها نابرابری اجتماعی و ستم طبقاتی را لمس می کنند و واژه دشوار استثمار را می توانند با چشم بسته بنویسند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر