خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
(۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
باب سوم
در عفت
مذهب مختار
۱
در نصل (نص) تنزيل آورده است
که
«...انما الحيوه
الدنيا لعب و لهو و زينه و تفاخر بينکم وتکاثر في الاموال و الاولاد...»
و
معني آن چنين فهم فرموده اند
که
مقصود از حيات دنيا
لعب و لهو و زينت و
تفاخر و جمع کردن مال و غلبه نسل
است.
عبید
برای توجیه عفت ستیزی فلاسفه مذهب مختار
آیه ای از قرآن نقل می کند:
حیات عبارت است
از
لهو و لعب و تجمل و تفاخر میان اعضای جامعه و تکثیر مال و تعداد اولاد.
البته
منظور کریم
تحقیر حیات دنیوی به نیت تجلیل حیات اخروی
است.
ترفند عبید،
بریدن آیه ای از سوره ای و مورد سوء تفسیر قرار دادن آن و عملا مورد تحریف قرار دادن آن است.
۲
مي فرمايند
که
لهو و لعب بي فسق و آلات مناهي
امري ممتنع
است
و
جمع کردن مال بي رنجاندن مردم و ظلم و بهتان و زبان در عرض ديگران
دراز کردن
محال.
اما
لهو و لعب و تجمل و تفاخر و تکثیر مال و تعداد اولاد.
بدون ارتکاب فساد و زیر پا نهادن موازیم مدنی و اخلاقی میسر نمی شود.
ثروت اندوزی بدون همنوع ستیزی در فرم های مختلف محال است.
عبید
بدین طریق
دیالک تیک وسیله و آماج
را
به شکل دیالک تیک ظلم و ستم و تهمت و تعدی و تجاوز ـ ثروت و لذت بسط و تعمیم می دهد.
عبید می توانست از فلاسفه مذهب منسوخ
مثلا
علی امیر المؤمنین
هم
حدیثی نقل کند:
هرگز تجملی ندیدم که بابت تحصیل آن
حقی ضایع نشده باشد.
ثروت و سرمایه
نتیجه استثمار همنوع است و نه مائده ای آسمانی.
۳
پس ناچار هر که عفت ورزد از اين ها محروم باشد
و
او را از
زندگان نتوان شمرد
و
حيات او عبث باشد
این نتیجه گیری نهایی فلاسفه مذهب مختار است:
عفت
موجب محرومیت از ثروت و لذت و عزت می شود
و
چنین کسی را نمی توان جزو زنده ها تلقی کرد.
حیات چنین کسی هم عبث و بیهوده است.
۴
و
بدين آيت
که
افحسبتم انما
خلقناکم عبثا و انکم الينا لا ترجعون؟
ماخوذ بود
عبید از قول فلاسفه مذهب مختار
برای اثبات تجمل و ثروت و لذت پرستی به مثابه معنای زندگی،
باز هم آیه ای از قرآن می آورد و به سلیقه خود تفسیر می کند:
معنی این آیه از قران
این است
که
آیا خیال کردید که ما شما را بیهوده خلق کرده ایم
و به سوی ما برگردانده نمی شوید؟
منظور کریم این است که پاکدامن و با تقوا باشید و نه مفسد فی الارض و بی همه چیز.
عبید اما برای اثبات نیهلیسم اخلاقی لاشخوران مذهب مختار
آسمان را به ریسمان ربط می دهد.
۵
و
خود چه کلپتره باشد
که
شخص را با ماه پيکري خلوتي دست دهد
و
از وصال جانفزاي او بهره مند نگردد
و
گويد
که
«من پاکدامنم»
تا به داغ حرمان مبتلا گردد
عبید اکنون از انباشت ثروت و تکثیر اولاد و تجمل و تفاخر
به
موضوع محبوب خود
یعنی
شهوت رانی و عیاشی می رسد.
روشنفکریت فئودالی
به
ویژه شعرای قرون وسطایی
جماعتی کثیف و تهوع آور است.
۶
و
شايد بود که او را
مده العمر چنان فرصتي دست ندهد،
از غصه ميرد و گويد
«اضاعه الفرصه غصه»
آنکس
را
که
وقت ياو را عفيف و پاکدامن و خويشتن دار گفتندي،
اکنون کون خر و
مندبور و دمسرد مي خوانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر