۱۳۹۹ دی ۱۳, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۶۵)

 

  Bild

 

میم حجری

 

۲۶۹۱

سنگ سخنگو


اگه دوس‌پسرم بگه با دوستات لاس نزن چی؟


 

سگ سخن جو

 

چه بهتر؟
تو هم
متقابلا
ازش می خواهی که با زنان دیگر لاس نزید.
مونوگامی
مترقی ترین فرم همزیستی در خانواده است


۲۶۹۲

سنگ سخنگو

همه چیز را از همه کس انتظار داشته باشید. تکرارمیکنم؛همه چیز را ازهمه کس انتظار داشته باشید تاکمترغافلگیرشوید.

 

سگ سخن جو

 

آره.
آدم
آدم است
و
می تواند حتی به کرگدنی استحاله یابد.
زنده باد آیینه



۲۶۹۳

سنگ سخنگو

هر کس و هر گروهی  انتقام حاج قاسم را بگیرد
۳۰ دقیقه عقد موقتم را هدیه خواهم کرد.

ضعیفه

 

سگ سخن جو

 

حداقل صیغه میغه میشی، قواعد فقهی دینتم یاد بگیر نادان! 

تو الان بخوایی با یه گروه سی نفره صیغه شی 

بعد از هر سی دقیقه باید دو طهر (دوتا عادت ماهانه) 

عده نگه داری 

ینی باید برن تو صف اینجوری که به نفر اخر عملا ۶۰ماه دیگه نوبت میرسه
مزد کارگرو تا عرقش خشک نشده باید بدی


تو جندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که شیخ
خود
روش جنده پروری داند.


چون نیک بنگری
همه آلوده گشته اند.
تفاوت ها در بهانه ها ست.



۲۶۹۴

سنگ سخنگو

چرا موقع درس خوندن هورنی میشم 

سگ سخن جو

 

 

بنی آدم در دیالک تیکی از غریزه و عقل به سر میبرد در روند کار مادی و فکری غریزه در خواب است وخاموش است وقتی در اثر کار و صرف انرژی اندام خسته میشود عقل اندیشنده فرمان استراحت صادر میکند اگر کسی به آژیر عقل تمکین نکند غول غریزه پا میشود


۲۶۹۵

سنگ سخنگو

 دلالی کودکان به بچه بازها
توسط اجامر جنقوری


 

سگ سخن جو

 

جنقوری اسلامی
حتی طویله نیست.
سؤال این است که چیست؟


۲۶۹۶

سنگ سخنگو

نر چیه؟

 

سگ سخن جو

 

انسان ها در جنقوری
سلب انسانیت می شوند:
مرد
نر می شود
زن
زباله می شود.
جامعه
طویله تر از طویله می شود.


۲۶۹۷

سنگ سخنگو

کف دست راستم چند روزه میخاره. قراره پول بیاد بهم. از کجا؟ چجوری؟ چرا؟ چقدر؟

سگ سخن جو

 

آره.
خرافه از دیرباز رایجی است.
خارش دلایل مختلف دارد.
یکی از ان دلایل خشکی پوست است.
کرم بمال و ببین چی می شود.
دلیل دیگر خارش
خوب شدن زخم است.
خارش مژده بهبود زخم را به مجروح می دهد
دلیل دیگر خارش
کثیفی محل مربوطه و تکثیر میکروب ها (باکتری ها) است.
در این صورت باید ضد عفونی کرد


۲۶۹۸

سنگ سخنگو

واقعا از مردن یه آخوند خوشحال میشید!

سگ سخن جو

 

روی مفهوم آخوند باید کار کرد.
آخوند می تواند یهودی و مسیحی و بودایی و زرتشتی و مسلمان باشد.
آخوند می تواند با عمامه و بی عمامه باشد.
سروش و لاجوردی و غیره هم آخوندند.
آخوندها
مثل زنان و روشنفکران و غیره
قشر اجتماعی اند
یعنی همگون نیستند.
یعنی تعلقات طبقاتی مختلف دارند.



۲۶۹۹

سنگ سخنگو

فکر کنم اگه از خدا بپرسیم آخه انصاف بود تو اون هوا زندگی کنیم؟! آیه‌های مربوط به هجرت رو بکوبه تو صورتمون و بگه کور بودید گفتم مهاجرت کنید؟!

 

سگ سخن جو

 

۳۵ میلیون نفر آواره اند
یا در درون کشورها
یا در جهان.

ای بسا در زیر برف و باران به سر می برند
مثلا در بالکان
در یونان
در خیلی از جاهای دیگر
یعنی مهاجرت حتما به معنی موفقیت نیست.
مگر از مهاجران در لیبی گزارش نمی دهند.
دختران مهاجر توسط لاشخورها بی رحمانه مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند
حامله می شوند
نه غذای کافی هست نه حتی آب تمیز
نه بهداشتی هست و نه محل خواب مناسبی


۲۷۰۰

سنگ سخنگو

همین چند کلمه‌ی تو می‌تونه سنگینی این هزار وزنه رو از قلب من برداره‌. دریغ نکن. بذار نفس بکشم.

 

سگ سخن جو

 

این درخواست ماری
هم به معنی خودفریبی است
و
هم
به معنی
دعوت حریف به عوامفریبی (ماری فریبی) است.
دروغ های شیرین
به چه درد کسی می خورند؟
زیباتر از حقیقت
چیزی یافت نمی شود.
پس زنده باد حقیقت عینی
و
مرگ بر دروغ های دل خوش کنکی


۲۷۰۱

سنگ سخنگو


محمدرضا شفیعی کدکنی

 
گیریم
خنجر حرف تو بر پهلوی باورها نشست
دل که چرکین شد
چه کارش می کنیم؟
متن کامل شعر محمدرضا شفیعی کدکنی:
گیریم
خنجر حرف تو بر پهلوی باورها نشست
نوشدارویی
شرابی
شیونی
شعری به کارش می کنیم؛
دل که چرکین شد
چکارش می کنیم؟

 

سگ سخن جو

 

 
معنی تحت اللفظی:
اگر زخم خنجر حرف وارده بر باورها را
با
نوشدارو
شراب
شیون
و
شعر
مرهم نهیم،
با دل چرکین چه کنیم؟


انتقاد از باورها
پیش شرط رهایی از خرافه است
و
نه
موجب چرکین گشتن دل

رهایش اجتماعی و فردی
در
وقوف به حقیقت تلخ است
و
نه
دردلخوش بودن خرکی و خودفریبانه به دروغ شیرین
 

۲۷۰۲

سنگ سخنگو

انقدر نياين بپرسين با انقدر پول چه كادويي بخرم! كلا تو توئيتر يا بايد هول بديم كه كمردرد گرفتيم! يا بايد ايده بديم واسه كادوهاتون! واسه بعضي ها هم كه خودشون حس ندارن بايد فالوئر جمع كنيم كه تعدادشون به فلان كا برسه! تازه اينا جدا از اون چالش هاي دق آوره! شيطونه ميگه بذارم برم!

 

سگ سخن جو

 

زنده باد.
انتقاد سرشته به طنز و طعنه است
و شاهکار است.
خلایق
کمترین رغبتی به کوچک ترین کار مثبتی ندارند.
یا
فاحشه وار
فحاشی می کنند و یا علافی و عیاشی شفاهی و کتبی.


به کجای این جهنم می توان آویخت پالان را


۲۷۰۳

سنگ سخنگو

دوستاي خوبم بياييد كمتر اداي روشنفكرا رو دربياريم يا حداقل روشنفكري ما انتخابي نباشه كاري نكنيد اگه كسي عقايد مذهبي داره از ترس طرد شدن توسط دوستاش اونها رو پنهان كنه اجازه بديد خودش باشه!همه كه صفر يا صد نيستن!گاها بي رحمي هاي اينجا منو ميترسونه! منصف باشيم
 

سگ سخن جو

 

 
فاطمه از معنی مدرن روشنفکر در جنقوری خبر ندارد.
روشنفکر
امروزه به معنی ج. و ج. کش و عیاش است 

و نه به معنی متفکر و منتقد اجتماعی.
 

از فاطمه چه پنهان
که مذهبی بودن
در شرایط کنونی
فضیلتی است.


چون
دیری است که سقوط به قهقرا ی توحش و بربریت در دستور روز است


۲۷۰۴

سنگ سخنگو

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن
با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور
از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد
ما را غم نگار بود مایه سرور
زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور
می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور
حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم
 تا نیست غیبتی، نبُوَد لذت حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرّمند و شاد
ما را غم نگار بوَد مایه سرور

سگ سخن جو

 

هی سرور
این دو بیت از حافظ معروف است و نه از ناشناس
ایراد عوامفریبانه اش کجا ست؟


۲۷۰۵

سنگ سخنگو

بالاخره اون اتفاق وحشتناک رو واسه دوستم تعریف کردم و خالی شدم. البته نتونست کمکی بهم بکنه

سگ سخن جو

 

کسب و کار روانکاوان بورژوایی
همین است:
گوش دادن محض.
تو اگر به سماور و قوری و قابلمه هم می گفتی
همین نتیجه را می گرفتی
ضمنا
اجرت روانکاو را هم پس انداز می کردی.
درد را باید به دردشناسی گفت تا درمان شود
و
نه
به هر بی خبر از دیالک تیک درد و درمان


۲۷۰۶

سنگ سخنگو

مگه ته همش مرگ نیست؟
پس چرا خودکشی نه؟!


سگ سخن جو

 

اصولا و اساسا
مرگی
در بین نیست.
آنچه که خلایق
مرگ می پندارند،
تغییر است.
تغییر لایتناهی است که آخرش ترقی و تعالی است.
روند شکوهمند توسعه است:
دانه ای که جوانه می شود
جوانه ای که نهال می شود
نهالی که درخت می شود
درختی که جنگل می شود
جنگلی که بی وقفه اکسیژن پمپ میکند...

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر