۱۳۹۹ بهمن ۴, شنبه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۳۷)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری

ریو، رئیس واقعی

  

·    ریو سگ کوچک خاکستری ـ  قهوه ای رنگی است.

 

·    درست است که او اگر شباهنگام شاهد کار خلافی باشد، پارس می کند، اما وظیفه واقعی او چیز دیگری است.

 

·    نه، ریو وظیفه آرتیستی ندارد.

 

·    ریو بیشتر سگ بورژوائی است.

 

·    او به اصطلاح، دست راست رئیس سیرک است و یا پای چپ او ست.

 

·    منظور این است که او روابط بسیار نزدیکی با تئودور ئول دارد.

 

·    هر جا که سر و کله پدر بزرگ میکائیل پیدا شود، ریو هم آنجا ست.

 

·    ریو در کمال آرامش، با قیافه جدی، تا حد معینی عزتمند در کنار رئیس سیرک قدم برمی دارد.

 

·    این کار او از حدود ۶ سال قبل است.

 

·    جای اصلی و همیشگی او، صندلی بغل راننده ماشین رئیس سیرک بلونی است.

 

·    یک بار او آنجا نبود، یک بار ریو ناپدید شده بود و آقای تئودور ئول واقعا به زانو در آمده بود.

 

·    آنسان که او دیگر آرامش نداشت.

 

·    اگر هم در واقع او می بایستی نمایش را آغاز کند، اما ریو با این حال، مهمتر از او بود.

 

·    «یا الله، جست و جویش کنید!»، دستور رئیس سیرک از این قرار بود.

·    «همه باید ریو را بجویند و بیابند!»

 

·    ریو پیدا شد.

 

·    او در واگن دیگری جا خوش کرده بود و به طور غیر عمدی در به رویش بسته شده بود.

 

·    بی سر و صدا و غمزده همانجا نشسته بود.

 

·    رئیس سیرک شادمان شده بود.

 

·    نمایش می توانست شروع شود.

 

·    «رئیس واقعی ریو ست»، در سیرک بلونی در خفا گفته می شود.

 

·    از همه بدتر، اما زمانی بود که آقای تئودور ئول می بایستی در بیمارستان بستری شود.

 

·    در آن مدت، ریو لب به غذا نزده بود.

 

·    ریو مطلقا لب به غذا نزده بود، حتی تکه گوشتی نخورده بود.

 

·    بنابرین، آقای تئودور ئول چاره ای جز این نداشت که هرچه زودتر بر بیماری غلبه کند و تندرست شود.

 

·    همین کار را هم کرده بود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر