۱۳۹۹ دی ۱۵, دوشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۸۰۸)

 

 

پروفسور دکتر 

ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 

و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

 

تئوری

 (نظریه)
ادامه 
 

 

۳۴

·    چند و چون توسعه امکانات لازم برای تئوری سازی   به چند و چون امکانات تجربی واقعی درچارچوب فرماسیون اقتصادی جامعه مورد نظر و به سطح توسعه نیروهای مولده موجود بستگی دارد.

 

۳۵

·    چند و چون تبدیل امکانات تجربی به دانش تجربی واقعی نیز نهایتا به منافع عملی لازم برای الزامی ساختن فرمولبندی دانش تجربی، یعنی تئوری سازی وابسته است.

 

۳۶

·    تئوری های استقرایی زمانی امکان پذیر می گردند که نظام جامعتی ئی باشد که بسان مولدین کالا، تعمیم انتزاعی نسبت به پراتیک روزمره و جامعتی منطبق و لذا به پراتیک به لحاظ اجتماعی سازنده داشته باشد. (مثلا مقایسه ارزشی، مقایسه توزینی و غیره)  

 

۳۷

·    جامعه شناسی، زمانی می تواند تشکیل یابد که جامعیت بشری به مرحله ای رسیده باشد که افراد، دیگر با روابط پاتریارکال (مبتنی بر پدرسالاری) و قبیلتی با هم پیوند نداشته باشند.

 

۳۸

·    بسته به این شرایط که تاریخ تاکنونی، تاریخ مبارزه طبقاتی است و طبقات اجتماعی مختلف، در عین حال، نمایندگان بخش های مختلف کار جامعتی اند و در نتیجه، دارای عرصه های تجربی مختلف اند، شرایطی پدید می آید که خدمات تئوریکی معینی فقط بر اساس طبقات اجتماعی معینی و در رابطه با طبقات اجتماعی معینی بارور می شوند.

 

۳۹

·    به عنوان مثال، برای اشرافیت فئودال، راسیونالیته منطقی بورژوازی غیرقابل درک است.

 

۴۰

·    به همین دلیل، اشرافیت فئودال، راسیونالیته منطقی بورژوازی را به درجه چیزی ضد مذهبی (ضد مسیحی) و الحادی تنزل می دهد.

 

·    (اشرافیت فئودال در ایران نیز دیالک تیک ماتریایلستی را به درجه چیزی ضد اسلامی و الحادی تنزل داده است. مترجم)

 

۴۱

·    برای اشرافیت فئودال، اما راسیونالیته منطقی بورژوازی تا زمانی غیرقابل درک است که اشرافیت فئودال، خود را به مثابه طبقه ای تصور می کند که باید حفظ شود.

·    طبقه ای که هستی پراتیکی اش (عملی اش) «به مثابه برخوردار از ثروت» مطرح است، یعنی مبتنی بر از آن خود کردن بی غل و غش کار اضافی است.

·    کاری که به هیچ وجه من الوجوه با مبادله ای در رابطه نیست.

·    مبادله ای که پیش شرط پراتیکی (عملی) راسیونالیته منطقی بورژوازی است.

 

۴۲

·    به همین سان نیز بورژوازی یارای درک دیالک تیک ماتریالیستی را ندارد.

·    برای اینکه بورژوازی عاجز از رئالیزاسیون (درک) پیش شرط پراتیک دیالک تیک ماتریالیستی به عنوان پراتیک خویشتن است.

·     برای اینکه پیش شرط پراتیکی  دیالک تیک ماتریالیستی را تجربه کاری اله منتار (عنصری، اساسی) کارگران مدرن تشکیل می دهد

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر