۱۳۹۹ آذر ۳۰, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۳۶۲)

خوداندیشی

 

شین میم شین

 

حکایت سیزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۳۵ ـ ۳۷)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

جهان، ای پسر، ملک جاوید نیست

ز دنیا وفاداری امید نیست

 

نه بر باد رفتی سحرگاه و شام؟

سریر سلیمان، علیه السلام،

به آخر، ندیدی که بر باد رفت؟

خنک آن، که با دانش و داد رفت.

 

کسی زین میان گوی دولت ربود

که در بند آسایش خلق بود

 

به کار آمد، آنها که برداشتند

نه گرد آوریدند و بگذاشتند.

 

پسندیده رأیی که بخشید و خورد

جهان از پی خویشتن گرد کرد

 

در این کوش، تا با تو ماند مقیم

که هرچ از تو ماند، دریغ است و بیم

 

که دستی به جود و کرم کن دراز

دگر دست کوته کن از ظلم و آز

 

پایان

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر