۱۳۹۹ آذر ۲۵, سه‌شنبه

درنگی در شعری از سایه تحت عنوان «یار گمشده» (۴)

 Bild

 

امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)

(اسفند ۱۳۰۶)

 تحلیلی

 از

شین میم شین
 
۱
جان تو جلوه گاه جمال، آنگهی شود
کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی

 
معنی تحت اللفظی:
جمال تو زمانی در جانت منعکس خواهد شد
که
آیینه جان
را
با
اشک زلال و روشن 
شست و شو بدهی.
 
 سایه
در این بیت غزل،
دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی
را
به
شکل دیالک تیک جمال و جان بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.
معمولا
محتوای ماهوی هر چیز در فرم نمودین آن جلوه گر می شود.
مثلا
 گندیدگی سیب 
(محتوای ماهوی)
 در رنگ و شکل و بو و طعم آن
(فرم نمودین)
نمودار می گردد.

سایه ولی جمال (فرم نمودین) را در جان (محتوای ماهوی) جلوه گر می سازد.
جان
جلوه گاه جمال می شود.

ایراد دیگر این تصور سایه این است که جان اصلا مرئی نیست تا جمال در آن جلوه گر شود.
اصولا
جان در جمال جلوه گر می شود.
سایه از سعدی و حافظ در این بیت شعر عقب مانده تر است.

۲
خواب و خیال من همه با یاد روی تو ست
تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی

معنی تحت اللفظی:
من هم در عالم خیال و هم در عالم خواب
روی تو را به خاطر می آورم.
به این امید که روی خود را بسان دولت بیدار به من نشان بدهی.
 
مفهوم دولت بیدار را سایه از حافظ دارد.
سحرم دولت بیدار به بالین آمد.
 
سایه هم بسان حافظ
پیوند منطقی ابیات غزل را رعایت نمی کند.
مثلا این بیت غزل
با
ابیات قبلی رابطه منطقی ندارد.
 
چنین ضعفی در اشعار سیاوش به ندرت دیده می شود.
 
۳
درمان درد عشق، صبوری بود، ولی
با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی؟
 
معنی تحت اللفظی:
درمان درد عشق، صبوری است.
تو اما چرا حکایت سنگ و سبو را به من نقل می کنی؟
 
سایه برای توصیف وضع و حال خویش
دیالک تیک عاشقی و صبوری
را
به
شکل دیالک تیک سنگ و سبو بسط و تعمیم می دهد.

حافظ هم همین دیالک تیک را به کار برده است:

 نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبو ست.

معنی تحت اللفظی:
فقط من، سبوکش این دیر رندستیز نیستم.
ای بسا سرها که در این کارخانه بسان سبو ب هسنگ بسته شده اند.

منظور سایه هم این است که صبر او را از پا در خواهد آورد.

شهریار هم دیالک تیک سنگ و سبو
را
به کار برده است:
 
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود.

معنی تحت اللفظی:
دل شکسته بود و صحبت من با او به حکایت سبو با سنگ شباهت داشت.
 
یعنی رابطه فی مابین برای ابد تخریب شده بود.

ایراد این بیت شعر سایه این سات
که
او صبر را درمان درد عشق محسوب داشته است.
درمان درد عشق
اصولا
وصل است و نه صبر.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر