۱۳۹۹ دی ۱۱, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۶۱)

  Bild

 

میم حجری


۲۶۲۸

سنگ سخنگو

من اگه جای هیتلر بودم این کره‌ایای لوس رو میسوزوندم.

سگ سخن جو

 

ارتش امریکا
پس از پایان جنگ جهانی دوم
با بیش از ۷۰ میلیون کیلو بمب ناپالم شمال کره را نابود ساخت
بمب ناپالم بدون تماس مستقیم نیز می‌تواند با حرارتی بین ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ درجه سانتی گراد اجسام را نابود کند.
ناپالم آب‌گریز است
آتش ناپالم به سادگی با آب خاموش نمی‌شود
به هیتلر نیازی نیست.



۲۶۲۹

سنگ سخنگو

 نر چیه؟

 

سگ سخن جو

 

 ضعیفه چیه؟
چرا نمیگن زن. مادر
ناقص العقل چیه؟
در حالیکه زنان و مادران صدها بار خردمندتر از نرانند.
چرا احترام نمیگذارند به زنان؟
چرا برای شان طرز پوشش و روش و رفتار تعیین می کنند؟
حالا نر گفتن خیلی بی احترامی است؟



۲۶۳۰

سنگ سخنگو

گفتم ای دل نروی / خار شوی،زار شوی
بر سر آن دار شوی / بی بر و بی بار شوی
نکند دام نهد / خام شوی، رام شوی
نپری جَلد شوی / بی پر و بی بال شوی
نکند جام دهد / کام دهد از لب خود وام دهد
در برت ساز زند رقص کند / کافر و بی عار شوی
نکند مست شوی / فارغ از این هست شوی
بعد آن کور شوی / کر شوی شاعر و بیمار شوی
نکند دل نکنی دل بکند / بهر تو دل دل نکند
برود در بر یار دگری / صبح که بیدار شوی

امید یاسین



۲۶۳۱

سنگ سخنگو

ببین
تو از ما میخواهی
که نسبت به تویت هایت
ابراز نظر نکنیم
برای ما تعیین تکلیف می کنی که به عوض نر باید مرد گفت
عین خیالت هم نیست که خلایق جز واژه های لومپنی تهوع اور چیزی در چنته ندارند
حالا
اندرزت را فراموش کرده ای
و برای ما موعظه میکنی.
سواد هم که نداری
دوست تویتری ما هم که نیستی



۲۶۳۲

سنگ سخنگو

تنم گداییِ دستاتو میکنه.

سگ سخن جو

 

این اندیشه و نیاز سارا
به چه معنی است
و
دال بر چیست؟
جسم که نمی تواند دست آرزو کند.
این غرایز فرد است که آژیر نیاز به دست حریفی را به صدا در می آورند و نه جسم فرد.
این نیاز
نیازی روحی و روانی و غریزی و طبیعی است و نه جسمانی.
ما با این تصور باطل در اشعار فروغ نوجوان آشنا می شویم.

این نیاز سارا

دال بر سقوط اعضای جامعه به درجه جمادات است.


۲۶۳۳

سنگ سخنگو

حریفه ای از جنقوری به فرنگستان آمده بود و دربدر دنبال شوهر ۶۰ ـ ۷۰ ساله می گشت
پرسیدند:
مگر قحط مرد در جنقوری است؟
جواب داد:
دیگر در این کشور مرد وجود ندارد.
کسی که توان درست نوشتن واژه معروف توحید را ندارد
فرد حتی نیست چه رسد به اینکه مرد باشد
مرد از فخرواژه های زنستیز فئودالیه



۲۶۳۴

سنگ سخنگو

دیشب با دوستم که داره از زنش جدا میشه بودم
و دوست دخترش بش میگفت:
«تو فقط جدا شو بقیه ش با من!»


سگ سخن جو

 

خوب
این به چه معنی است
و
دال بر چیست؟
بدون شناخت دلیل و دلایل مسئله ای
نمی توان راه حلی برای آن پیدا کرد.
طلاق چیست و دلایل طلاق کدامند؟
چرا زنان به زنستیزی یعنی خودستیزی

 کمر بربسته اند؟



۲۶۳۵

سنگ سخنگو

"آدم‌ها افسرده به دنیا نمیان اولش اشتیاق و آرزو دارن تا وقتی که یه چیزی باعث میشه چشمشون به روی حقیقت باز بشه"
لوسیفر


سگ سخن جو

 

عجب یاوه ای از لوسیفری (ابلیسی)


یعنی کشف حقیقت
منجر به افسردگی می شود
و
بیگانگی با حقیقت به دلگشایی؟
حقیقت چیست و پیش شرط کشفش چیست؟
حقیقت که نریخته زیر دست و پا.



۲۶۳۶

سنگ سخنگو

آل سعود با اسرائیل هیچ تفاوتی ندارد و صهیونیزم پدر آل سعود است یهودیها اجازه نمیدهند کسی به دینشان در آید،اما تفکر یهود را در ادیان ابراهیمی ساختند ۱.در میان مسیحیت :ایوانجلیستها ۲.در میان شیعه :بهاییها ۳.در میان اهل سنت :وهابی ها همه دشمنی های بین ادیان در جهان زیرسر اینهاست

سگ سخن جو

 

عجب خرافاتی از خانم عیرانی
صهیونیسم چیست؟
۲۰۰۰ سال است که همه کاسه ها و کوزه ها
توسط عوامفریبان بر سر خلق یهود خرد و خراب می شود.
خلقی که فرزانه ترین خلق جهان است.
حتی کریم در قرانش به فرزانگی این خلق اذعان دارد



۲۶۳۷

سنگ سخنگو

دلم برایت تنگ شده به هوایت در قاب پنجره ها قد میکشم... دلم میخواهد بتو تلفن بزنم اما در بهشت گوشی ها را برنمیدارند

سگ سخن جو

 

خیلی زیبا ست
اگرچه بی معنا ست.
چون بهشت
بر باد رفته است و از یاد رفته است.
بهشتی که باید از نو ساخته شود.
چگونه؟
با کار و پیکار و همبستگی


۲۶۳۸

سنگ سخنگو

قوّتی داد به فرهاد و به مجنون ضعفی 

هرکه را عشق ز راهی به‌سر دار بَرَ

حزین لاهیجی

سگ سخن جو

 

عشق
در واقع
منبع قوت است.
منبع قوت منفی و مخرب است.
ضعف نتیجه صرف بی حد و مرز توش و توان جسمی و روحی و روانی خویش برای احیای پیاپی سیمای معشوق است.
مجنون
به سبب قوت منفی غول ‍آسای ناشی از عشق
ترک مدنیت می کند و به برهوت می زند.
برگشت به بربریت
کار آسانی نیست


۲۶۳۹

سنگ سخنگو

منتظرم شب شه بخوابم که فردا باز پا شم منتظر بمونم شب شه بخوابم.
 

سگ سخن جو

 

عجب برنامه ریزی ئی


ما هر روز برای زهرا
حد اقل ده مطلب منتشر می کنیم
کاش ما جای زهرا بودیم و می خواندیم و کیف زهروی می کردیم

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر