جینا روک پاکو
نمایش بزرگ
· کسی از تماشاچی ها ملتفت نمی شود که چادر سیرک نو نیست.
· همه منتظر نمایش هستند.
· همه منتظر نمایش بزرگ اند.
· وقتی که موسیقی عوض می شود، پچ پچ تماشاچی ها خاتمه می یابد.
· ارکستر سیرک موسیقی رژه را آغاز می کند.
· ارکستر؟
· در سیرک های کوچولو، کر خوانندگان به وسیله کاستی جایگزین می شود.
· کلاودیا در ردیف دوم در سمت چپ سالن نمایش نشسته است و همراه با بقیه تماشاچی ها کف می زند.
· کف نشانه آن است که نمایش باید شروع شود.
· نمایش باید بالاخره شروع شود.
· تا شروع نمایش چیزی نمانده است.
· تقریبا همه صندلی ها در دور تا دور منیژه پر شده اند.
· کلمه «منیژه»، کلمه ای یونانی ـ لاتینی است و به معنی دایره است.
· دور این دایره پیست سیرک قرار دارد.
· فاصله میان تماشاچی ها و منیژه را پیست سیرک می نامند.
· پیست سیرک به ارتفاع پنجاه سانتیمتر و به پهنای پنجاه سانتیمتر است.
· اکنون موسیقی به پایان می رسد.
· پدر میکائیل از در آبی رنگ وارد صحنه می شود.
· او کت زیبای براقی پوشیده است.
· «حضار محترم!»، پدر میکائیل می گوید.
· «سیرک بلونی بر همه شما درود می فرستد.
· ما خوشحالیم که شما در این نمایش حضور یافته اید.»
· هنوز هیچ نشده، خنده تماشاچی ها شروع می شود.
· «اینطور که بنظر می رسد، بعضی از صندلی ها خالی مانده اند.
· این البته تقصیر ما ست.
· اگر ما صندلی زیادی نگذاشته بودیم، صندلی خالی هم وجود نمی داشت.»
· بچه چنان بلند می خندند، که حرف های سخنران را نمی شود فهمید.
· «برای شما در این بعد از ظهر سرگرمی خوبی آرزو می کنم.
· ما برنامه خود را با رژه آزادی شروع می کنیم که به رهبری شخص شخیص رئیس سیرک صورت خواهد گرفت.»
· موسیقی که نواخته می شود، رئیس سیرک با اسبی به نام محبوب وارد صحنه می شود.
· محبوب به زین و برگ چرمی قرمز رنگ و زیورآلات رنگارنگ مزین شده است.
· بچه ها کف می زنند و رئیس سیرک تازیانه اش را به صدا در می آورد.
· محبوب هم جلو جلو می رود و هم عقب عقب و با آهنگ موسیقی گام های موزون برمی دارد، آن سان که به رقص شباهت پیدا می کند.
· اسب در رژه آزادی، رفتار طبیعی خود را دارد.
· آنچه برای اسب تازگی دارد این است که آن اکنون حرکات طبیعی خود را به فرمان کسی انجام می دهد.
· برای اینکه اسب این مسئله را یاد بگیرد، به وسیله بند درازی هدایت می شود.
· محبوب اما هنرهای دیگری هم بلد است.
· محبوب می تواند از روی میله ای بپرد.
· با دو پای جلوئی بر روی سکوئی گام نهد که بشکه نامیده می شود.
· او حتی می تواند روی زمین دراز کشد.
· رئیس سیرک بارها و بارها محبوب را تحسین می کند و با کف دست بر گلویش می زند و بعد از هر چرخشی چیز خوشمزه ای در دهانش می گذارد.
· چیزهای خوشمزه حاوی ویتامین اند که به هنگام کار به حیوانات سیرک داده می شوند.
· قند برای سلامتی اسب خوب نیست.
· در پایان، محبوب در مقابل تماشاچی ها تعظیم می کند و صحنه را ترک می گوید.
· محبوب موقع تعظیم سرش را پائین می اندازد و پاهای جلوئی را دراز می کند.
· این کار محبوب را به زبان سیرک «ادای احترام به تماشاچی ها» می گویند.
· بعد ناگهان مانند سگ روی پاهای عقبی اش می نشیند.
· «مثل لاکل»، کلاودیا زیر لب می گوید.
· «مو به مو مثل لاکل!»
· تماشاچی ها می خندند و کف می زنند.
· اسب ببرآسا از صحنه بیرون برده می شود و بلافاصله برنامه بعدی اعلام می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر