۱۳۹۵ اسفند ۱۳, جمعه

تاملی در تحلیل تخیلی فرج سرکوهی (۳۰)


جنگ چریکی و ادبیات
فرج سرکوهی
منبع
مجله گوهران
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

فروغ فرخزاد
دلم برای باغچه می سوزد
ادامه


حياط خانه ي ما تنها ست
حياط خانه ي ما تنها ست

تمام روز
از پشت در،
صداي تکه تکه شدن مي آيد
و منفجر شدن

فروغ در این بند شعر، از طویله وارگی جامعه و از خریت، خردستیزی و خودستیزی اعضای آن پرده برمی دارد.

چرا ما به این نتیجه می رسیم؟

۱
اولا به این دلیل که بنا بر تشریح سوسیولوژیکی فروغ، نه به نسل قدیم امیدی هست و نه به نسل جدید:
نه به پدر و مادر امیدی هست و نه به برادر و خواهر.

بنا بر توضیح رئالیستی فروغ، اعضای این جامعه در خریت و خردستیزی به سر می برند:
 
الف
مادر (نماینده تجریدی نسل قدیم زن) تمامی زندگی اش سجاده ای است.
 
ب
پدر (نماینده تجریدی نسل قدیم مرد) تمامی زندگی اش شاهنامه خوانی و ناسخ التواریخ خوانی است و بی اعتنا به بود و نبود جامعه است.
 
پ
برادر (نماینده تجریدی نسل جدید مرد) از سرتاپا لاشخور است و انهدام جامعه را به مثابه تنها ره رهایی، تئوریزه می کند.
 
ت
خواهر (نماینده تجریدی نسل جدید زن) از سر تا پا قرتی است و با عشق و همسر و سیب و درخت و اودکلن مصنوعی زندگی و در واقع، جندگی می کند.

۲
نتیجه وحدت خریت و خردستیزی، جنون است.
نتیجه جنون، تخریب است.
 
اگر تئوری «رهایی و نجات» برادر (انهدام باغچه) در روح جامعه و یا بخشی از جامعه نفوذ کند، به قوه مادی بدل می شود.
بدل هم شده است:

تمام روز
از پشت در،
صداي تکه تکه شدن مي آيد
و منفجر شدن

۳
نتیجه نهایی جنون، تخریب است.
خرابکاری است.

۴
اگر جامعه، نه طویله، بلکه جامعه بود، به جای وحدت خریت با خردستیزی، وحدت دانایی با خردگرایی می نشست و به جای تشکیل جنون، شعور علمی و انقلابی تشکیل می شد و نتیجه اش نه تخریب و خرابکاری، بلکه عمران و تعمیر و تکامل و توسعه می گشت.

۵
همسايه هاي ما
ـ همه ـ
در خاک باغچه ها شان به جاي گل،
خمپاره و مسلسل مي کارند

انتقاد انقلابی ـ اجتماعی سرخ ترین سرخگل جامعه و جهان اکنون روشن تر می گردد:
اعضای جنونگرفته ی جامعه طویله واره، به عوض تبدیل باغچه به گلزار، به عوض گلکاری، تفنگ و گلوله و خمپاره کاری می کنند.
یعنی وسایل لازم برای انهدام جامعه را تهیه و تولید می کنند.

می توان گفت که اکنون تئوری تخریب برادر (نماینده تجریدی نسل جدید مرد)، جامه عمل می پوشد:
این به معنی گذار (ترانزیسیون) از نظر به عمل است.
به معنی گذار از تئوری به پراتیک است.

مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک

۶
فروغ در در مفهوم انهدام باغچه از قول برادر، همه تشبثات تئوریکی و پوئه تیکی و تئولوژیکی (پویان و احمد زاده و جلال آل احمد و احمد شاملو و بهرنگی و ساعدی و روحانیت و غیره) را در جهت توجیه تخریب و به نیت تشکیل جو چریکی کذایی تجرید می کند.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر