۱۳۹۵ اسفند ۳۰, دوشنبه

آشنایی با اشعار و افکار رودکی (۳)





  رودکی 


 ( ۲۴۴ -  ۳۲۹)
ویرایش و تحلیل از  
مسعود بهبودی


 
قصاید و قطعات

(شمارهٔ ۳)
 
به نام نیک تو، خواجه،  فریفته نشوم
که نام نیک تو  دام است و زرق‌  مر نان را

کسی که دام کند، نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که  دام است نانش، مر  جان را
بیت دوم این شعر رودکی از جرئت و جسارت مدنی و انقلابی سرشار است.
باید توجه داشت که مخاطب رودکی، اعضای طبقه حاکمه خودکامه و خونریز است.
مخاطب رودکی خواجه است که وقتی از خانه بیرون می آید، خیلی از غلامان مسلح را  به دنبال می کشد.
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
جوانشیر ـ چشم و چراغ توده ـ در میراث ارجمندش تحت عنوان «حماسه داد»، بر آن است که رودکی کور مادر زاد نبوده است.
بلکه طبقه حاکمه با میل کشیدن، او را کور کرده است.

 میل کشیدن 
  کور کردن کسی با میل داغ کرده
 تاریخ بیهقی
)ص ۶۵۵
 پس از آن به یک هفته میلش کشیدند 
و به بخارا فرستادند. 
خاقانی
 (دیوان، ص ۴
خسطبع را چه مال دهی و چه تربیت
بی دیده را چه میل کشی و چه توتیا.
سعدی
به شمشیر از تو نتوانم که روی دل بگردانم
وگر میلم کشی در چشم 
میلم
ـ همچنان ـ
 باشد.
سعدی

در اجرای حکم سیاست بر وی
 از 
زبان بریدن و میل کشیدن، 
چنانکه اعتبار تمامت غمازان و مفسدان و مستخرجان گردد.
۱
به نام نیک تو، 
خواجه،  فریفته نشوم
که نام نیک تو  دام است و زرق‌  مر نان را
کسی که دام کند، نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که  دام است نانش، مر  جان را
رودکی در بیت اول، از تبدیل نام نیک به دام برای ربودن نان، سخن دارد:
نام نیک ابزار واره (اینسترومنتالیزه) می شود، یعنی به ابزاری از نوع دام استحاله می یابد تا استحمار خلایق امکان پذیر گردد و چپاول دار و ندار آنها تسهیل شود.
ما با دیالک تیک ابزار و آماج  سر و کار داریم که به شکل دیالک تیک نام نیک و نان و یا به شکل دیالک تیک دام و نان بسط و تعمیم می یابد.

۲
به نام نیک تو، 
خواجه،  فریفته نشوم
که نام نیک تو  دام است و زرق‌  مر نان را
کسی که دام کند، نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که  دام است نانش، مر  جان را
رودکی در بیت دوم به پیشگویی منطقی ـ تجربی داهیانه ای مبادرت می ورزد که فی نفسه ستایش انگیز است:
در فلسفه رودکی، کسی که نام نیک را به دامی برای غصب نان همنوع تبدیل کند، بی کمترین تردید، نان خویش را نیز به دامی برای غصب جان همنوع تبدیل خواهد کرد.
ژرفای این سخن رودکی وقتی معلوم می شود که مفاهیم نان و جان درک شوند.
الف
منظور رودکی از نان نه فقط نان معمولی، بلکه ثروت در فرم های مختلف آن است.
نان در فلسفه رودکی، مفهومی است که در آن انواع مختلف ثروت و دارایی تجرید یافته اند.
از ملک و مال و مستغلات تا باغ و بستان و قنوات.
در قاموس رودکی کسی که نام نیکش را برای چپاول دسترنج خلایق اینسترومنتالیزه کند، نان خویش را، یعنی ثروت غصبی خود را نیز برای کشتار خلایق اینسترومنتالیزه خواهد کرد.
ب
جان نیز در فلسفه رودکی، مفهومی است که در آن انواع مختلف قتل و کشتار مردم از ترور و جنگ و جنایت و قحطی و غیره تجرید یافته اند.
در فلسفه رودکی، طبقه حاکمه غارتگر ضمنا طبقه حاکمه جنایت پیشه، جنگ افروز و خونریز است.
این تئوری اجتماعی رودکی سرشار از اندیشه سنجیده و به محک تجربه خورده است:
کسی که با دام سازی از نام نیکش، نانت را از سفره ات می رباید، فردا با دام سازی از همان نان غصب شده اش، جانت را خواهد ربود.
رودکی ۱۰۰۰ سال پیش از این، میان استحمار و استثمار و جنگ و جنایت و کشتار و قحطی و احتکار و غیره رابطه منطقی کشف کرده است.
این کشف رودکی خارق العاده است.
کمتر کسی در حال حاضر به گرد شاعر نابینای ۱۰۰۰ سال پیش از این می رسد.
حق با رودکی است:
اختلافات و مشاجرات و جنگ ها و جنایات فقط به ظاهر و در نگاه سرسری، بر سر مسائل ملی و مذهبی و جنسیتی و نژادی و زبانی و غیره اند.
در واقع، بر سر نان اند.
تبدیل خاور به خاوران، در تحلیل نهایی، برای حفظ وضع موجود است.
برای حفظ و تحکیم و توسعه امتیازات مادی و فکری و فرهنگی طبقه حاکمه امپریالیستی است.
تخریب در ذات نظام سرمایه داری است.
هشیاری رودکی حیرت انگیز است.
  
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر