پیش شرط انجام کاری
عشق شدید بدان کار است.
پیش شرط عشق به چیزی
ایمان تا سر حد جنون
بدان چیز است.
چه گوارا
پیش شرط انجام کاری
عشق شدید بدان کار است.
چه گوارا
۱
پیش شرط انجام هر کاری
نه عشق بدان کار
بلکه نیاز به
نتیجه آن کار
است.
۲
نیاز به چیزی
(در این مورد، نیاز به نتیجه کاری)
عشق و علاقه بدان چیز را
و یا به انجام کار مربوطه را
در دل آدمی نشاء می زند و یا ایجاد می کند.
۳
نیاز به چیزی
موتور عشق
به دارنده آن چیز است.
۴
به همین دلیل
ثروت و قدرت
هر لاشخوری را سکسی می کند.
۵
چون آدمیان به کمک ثروت و قدرت حریف
به ارضای نیاز خود نایل می آیند.
۶
این بدان معنی است که عشق به چیزی و یا به انجام کاری
ثانوی
است.
۷
این بدان معنی است که عشق
به چیزی و یا به انجام کاری
معلول است:
عشق، معلول علتی به نام
نیاز
است.
۸
نیاز
می تواند مضامین متنوع داشته باشد:
نیاز می تواند
مادی، روحی، روانی، فکری، اتیکی، استه تیکی (ایده ئولوزیکی)،
ژنه تیکی و طبقاتی
ژنه تیکی و طبقاتی
باشد.
۹
عشق محض به چیزی و یا به انجام کاری
فقط در کره مریخ هست.
۱۰
خود عشق
دیالک تیک نیاز و بی نیازی
است.
۱۱
عاشق شدن به کسی و یا به چیزی
به زبان فلسفی
عبور از عام به خاص است:
عبور از مجرد به مشخص است.
۱۲
آدمیان برای ارضای نیاز
نسبت به چیز مورد نیاز
عاشق کسی و یا چیزی می شوند که
حاوی و حامل آن چیز مورد نیاز
است.
۱۳
عاشق مثلا همنوعی، چیزی و یا کاری شدن
به عشق مجرد و عام
جامه مشخص و خاص
می پوشاند.
۱۴
عشق به کسی، چیزی و یا انجام کاری
سوبژکت عاشق را
از بقیه کسان و چیز ها و کارها
بی نیاز می سازد.
ولی ضمنا
نیازمند شدید آن کس و آن چیز و انجام آن کار
می سازد.
تا سر حد جنون می راند.
۱۵
بنابرین می توان گفت که
عشق
دیالک تیک نیاز و بی نیازی است:
نیاز به خاص و بی نیازی از عام
نیاز به مشخص و بی نیازی از مجرد
۱۶
اگوئیسم انسان ها
اله منتار (بنیادی)
است.
۱۷
به همین دلیل
دیالک تیک بغرنجی
تشکیل می شود:
گاهی کسی برای
«کسی محسوب شدن»
(نام نیک در کردن)
از روی جسد خویش
ـ حتی ـ
می گذرد.
پیش شرط عشق به چیزی
ایمان تا سر حد جنون بدان چیز است.
چه گوارا
۱
ایمان به کسی، چیزی و یا کاری
به معنی کشف حقیقت مربوطه است.
۲
ایمان نتیجه شناخت است.
۳
بدون اقناع فکری و نظری
کسی به چیزی ایمان نمی آورد.
۴
به همین دلیل
مبارزه ایده ئولوژیکی
صورت می گیرد:
بدون نظر، عمل محال است.
فرق هم نمی کند که نظر علمی باشد و یا خرافی
۵
ایمان
موجد و علت و منبع عشق نیست.
۶
ایمان
پدیده ای معرفتی
است.
نتیجه شناخت است.
۷
عشق
پدیده ای پسیکولوژیکی
است.
۸
عشق چه بسا خودپو ست.
۹
عشق دست آدم نیست.
دل از دست آدم می رود.
بی انکه حتی دلش بخواهد و یا بتواند جلوی دلباختگی را بگیرد.
۱۰
ایمان اما نتیجه شناخت است.
چه شناخت علمی و چه شناخت خرافی
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر