ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
قَالَ
إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
حضرت محمد با بردن بت الله از
بتکده کعبه به آسمان، با تیر واحدی چندین نشان متفاوت می زند:
1
·
حضرت محمد با این ترفند، همه بت
های بتکده کعبه را مورد انتزاع و تجرید قرار می کند.
·
به همان سان که از تجرید سرو و
صنوبر و بید و نارون و غیره، مفهوم مجرد و یا انتزاعی درخت تشکیل می یابد، از تجرید
بت های متنوع و متفاوت بتکده کعبه، الله تشکیل می یابد:
·
می توان گفت که الله، انعکاس
آسمانی ـ انتزاعی همه بت های بتکده کعبه بوده است.
·
سؤال فقط این است که نیت و هدف و آماج
حضرت محمد از این تجرید چیست؟
·
چرا نام خدای خود را الله می گذارد
که بت بزرگ بتکده کعبه بوده است؟
2
·
حضرت محمد ـ بر خلاف دروغ رایج ـ فرد
بی سوادی نبوده است.
·
او در مکتب راهبی یهودی و یا مسیحی،
هم با تئولوژی (یهودیت و مسیحیت) عمیقا آشنا شده است و هم با هنر تفکر (انتزاعی
اندیشی).
3
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
حضرت محمد بخوبی می داند که با
الله نامیدن خدای خود، طوایف بت پرست عربستان، سهلتر و آسان تر می توانند، ایمان
بیاورند.
·
بلحاظ پسیکولوژیکی نیز قضیه از
همین قرار است:
·
مادر و پدری که فرزند خود را از
دست داده اند، برای سر و سامان دادن به پریشانی عصب سوز روانی، به نوزاد جدید خود و
یا به نوه خود، نام فرزند مرده خود را می دهند تا سوز روحی و روانی خاموش شود و
درد درون تسکین یابد.
4
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
حضرت محمد علاوه بر تجرید همه بت های
مادی و مشخص بتکده کعبه در الله فکری و انتزاعی، میان الله و خدای یهودیت و مسیحیت
و غیره علامت تساوی می گذارد.
·
بدین طریق پیروان ادیان اصلی دیگر
را، یعنی یهودیان و مسیحیان و غیره را نیز بلحاظ عقیدتی و پسیکولوژیکی نرم و گرم و
خام و خر می کند و به پذیرش آیین اسلام فرامی خواند.
·
از همین کرد و کار حضرت محمد، نیت
و آماج اصلی او آشکار می گردد:
·
متحد کردن همه اعضای جامعه زیر
پرچم ایده ئولوژیکی واحد.
5
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
حضرت محمد از سوی دیگر همه اربابان
زمینی را، همه اعضای طبقه حاکمه را (اشرافیت بنده دار) را مورد تجرید قرار می دهد
و در مفهوم انتزاعی معبود آسمانی (یعنی همان الله) تبیین می دارد.
6
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
همین کرد و کار حضرت محمد، بعدها
در دیالک تیک الله و ظل الله تبیین خواهد یافت و تبلیغ خواهد شد:
·
الله (معبود) در واقع انعکاس
آسمانی ـ انتزاعی معبود های (اربابان برده دار، خداوندان عبد) زمینی است.
·
ترفند ایده ئولوژیکی حضرت محمد در وارونه سازی محتوائی این دیالک تیک الله و ظل
الله است:
·
الله (معبود) انتزاعی ـ آسمانی در
واقع، ظل (سایه، عکس، تصویر) خداوندان عبد (معبود های) مشخص زمینی است.
·
محمد اما ادعا می کند که قضیه
برعکس است و اربابان زمینی ظل الله هستند.
·
یکی از دلایل اینکه ادیان، شعور
وارونه اند، همین جا ست.
·
خدا ظل (سایه و عکس و تصویر) قلدران جوامع بشری در آئینه آسمان است و نه
برعکس.
·
سؤال این است که نیت و آماج حضرت
محمد از این وارونه سازی دیالک تیک شیئ و سایه چیست؟
7
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
نیت و آماج ایده ئولوژیکی حضرت
محمد مشروعیت الهی بخشیدن به نظام برده داری است:
·
توجیه تئولوژیکی ـ ایده ئولوژیکی نظام برده داری است:
·
الله معبود است.
·
الله خداوند عبد است.
·
الله پرستیده می شود.
·
الله ارباب است.
·
الله خداوند اجنه و ملائکه و شرق و
غرب و شمال و جنوب و آفتاب و ماه و همه چیز است.
8
بگو:
«من
عبد الله (بنده الله) هستم.
الله
به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»
·
هر مسلمان و مؤمنی بطور اوتوماتیک (خود
به خودی) از این کیفیات الله، نتیجه می گیرد که ظل الله هم طبیعی است که مثل الله باشد:
·
هزاران عبد و بنده و کنیز و رهی و
غلام سرسپرده و فرمانبر داشته باشد.
·
هکتارها کشتزار و چراگاه و شکارگاه
داشته باشد.
·
صاحب ملک و مال و نعمت لاتحد و
لاتحسی باشد.
·
صاحب گنج و بزم و رزم باشد.
9
·
وارونه سازی دیالک تیک الله و ظل
الله، سبب می شود که فرامین اربابان زمینی، فرامین طبقه حاکمه به عنوان فرامین
الهی تحریف شوند تا مؤمنین با جان و دل شمشیر زنند و همنوعان خود را سلب آدمیت کنند.
·
دختران همنوعان خود را کنیز اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی سازند و جوانان همنوعان خود را نوکر آن.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر