۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۸, شنبه

سیری در شعری از آذر و رضوان (8)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        حضرت محمد با بردن بت الله از بتکده کعبه به آسمان، با تیر واحدی چندین نشان متفاوت می زند:

1
·        حضرت محمد با این ترفند، همه بت های بتکده کعبه را مورد انتزاع و تجرید قرار می کند.
·        به همان سان که از تجرید سرو و صنوبر و بید و نارون و غیره، مفهوم مجرد و یا انتزاعی درخت تشکیل می یابد، از تجرید بت های متنوع و متفاوت بتکده کعبه، الله تشکیل می یابد:
·        می توان گفت که الله، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی همه بت های بتکده کعبه بوده است.

·        سؤال فقط این است که نیت و هدف و آماج حضرت محمد از این تجرید چیست؟

·        چرا نام خدای خود را الله می گذارد که بت بزرگ بتکده کعبه بوده است؟

2
·        حضرت محمد ـ بر خلاف دروغ رایج ـ فرد بی سوادی نبوده است.
·        او در مکتب راهبی یهودی و یا مسیحی، هم با تئولوژی (یهودیت و مسیحیت) عمیقا آشنا شده است و هم با هنر تفکر (انتزاعی اندیشی).

3
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        حضرت محمد بخوبی می داند که با الله نامیدن خدای خود، طوایف بت پرست عربستان، سهلتر و آسان تر می توانند، ایمان بیاورند.

·        بلحاظ پسیکولوژیکی نیز قضیه از همین قرار است:
·        مادر و پدری که فرزند خود را از دست داده اند، برای سر و سامان دادن به پریشانی عصب سوز روانی، به نوزاد جدید خود و یا به نوه خود، نام فرزند مرده خود را می دهند تا سوز روحی و روانی خاموش شود و درد درون تسکین یابد.

4
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        حضرت محمد علاوه بر تجرید همه بت های مادی و مشخص بتکده کعبه در الله فکری و انتزاعی، میان الله و خدای یهودیت و مسیحیت و غیره علامت تساوی می گذارد.
·        بدین طریق پیروان ادیان اصلی دیگر را، یعنی یهودیان و مسیحیان و غیره را نیز بلحاظ عقیدتی و پسیکولوژیکی نرم و گرم و خام و خر می کند و به پذیرش آیین اسلام فرامی خواند.

·        از همین کرد و کار حضرت محمد، نیت و آماج اصلی او آشکار می گردد:
·        متحد کردن همه اعضای جامعه زیر پرچم ایده ئولوژیکی واحد.

5
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        حضرت محمد از سوی دیگر همه اربابان زمینی را، همه اعضای طبقه حاکمه را (اشرافیت بنده دار) را مورد تجرید قرار می دهد و در مفهوم انتزاعی معبود آسمانی (یعنی همان الله) تبیین می دارد.

6

بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        همین کرد و کار حضرت محمد، بعدها در دیالک تیک الله و ظل الله تبیین خواهد یافت و تبلیغ خواهد شد:
·        الله (معبود) در واقع انعکاس آسمانی ـ انتزاعی معبود های (اربابان برده دار، خداوندان عبد) زمینی است.

·        ترفند ایده ئولوژیکی حضرت محمد در  وارونه سازی محتوائی این دیالک تیک الله و ظل الله است:
·        الله (معبود) انتزاعی ـ آسمانی در واقع، ظل (سایه، عکس، تصویر) خداوندان عبد (معبود های) مشخص زمینی است.

·        محمد اما ادعا می کند که قضیه برعکس است و اربابان زمینی ظل الله هستند.

·        یکی از دلایل اینکه ادیان، شعور وارونه اند، همین جا ست.

·        خدا ظل (سایه و عکس و تصویر)  قلدران جوامع بشری در آئینه آسمان است و نه برعکس.

·        سؤال این است که نیت و آماج حضرت محمد از این وارونه سازی دیالک تیک شیئ و سایه چیست؟

7
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        نیت و آماج ایده ئولوژیکی حضرت محمد مشروعیت الهی بخشیدن به نظام برده داری است:
·        توجیه تئولوژیکی ـ ایده ئولوژیکی  نظام برده داری است:
·        الله معبود است.
·        الله خداوند عبد است.
·        الله پرستیده می شود.
·        الله ارباب است.
·        الله خداوند اجنه و ملائکه و شرق و غرب و شمال و جنوب و آفتاب و ماه و همه چیز است.

8
بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

·        هر مسلمان و مؤمنی بطور اوتوماتیک (خود به خودی) از این کیفیات الله، نتیجه می گیرد که ظل الله هم طبیعی است که مثل الله باشد:
·        هزاران عبد و بنده و کنیز و رهی و غلام سرسپرده و فرمانبر داشته باشد.
·        هکتارها کشتزار و چراگاه و شکارگاه داشته باشد.
·        صاحب ملک و مال و نعمت لاتحد و لاتحسی باشد.
·        صاحب گنج و بزم و رزم باشد.

9
·        وارونه سازی دیالک تیک الله و ظل الله، سبب می شود که فرامین اربابان زمینی، فرامین طبقه حاکمه به عنوان فرامین الهی تحریف شوند تا مؤمنین با جان و دل شمشیر زنند و همنوعان خود را سلب آدمیت کنند.
·        دختران همنوعان خود را کنیز اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی سازند و جوانان همنوعان خود را نوکر آن.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر