۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۸, شنبه

سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی (22)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

فصل دوم
توسعه کمونیسم اوتوپیکی در آستانه قرن نوزدهم در آلمان

·        توسعه تفکر اجتماعی در کشورهای دیگر، بدلیل مناسبات تاریخی مختلف، به نحو دیگری (متفاوت از توسعه تفکر اجتماعی در آلمان)  صورت گرفته است.

1
·        به قول مارکس و انگلس، فرانسه سرزمینی است که «مبارزات تاریخی ـ طبقاتی در آنجا، بیش از هرجای دیگر، هر بار تا نقطه تعیین سرنوشت ادامه یافته اند و فرم های سیاسی تعویض شونده نیز که در قالب شان، مبارزات طبقاتی وقوع می یافتند و ببار می نشستند، حاوی مرزبندی های روشنی بوده اند.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 8، ص 561، جلد 19، ص 248) 

2
·        وضع و حال تاریخی ئی که در آن سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی در آلمان پدید آمده و تأثیراتی که از جنبش کمونیستی در فرانسه پذیرفته، در «مانیفست حزب کمونیستی» از سوی مارکس و انگلس ثبت شده است:
·        «ادبیات سوسیالیستی و کمونیستی فرانسه که تحت فشار بورژوازی حاکم، پدید آمده و بیانگر ادبی مبارزه بر ضد این حاکمیت بوده، در زمانی به آلمان انتقال یافت که بورژوازی المان، مبارزه خود را بر ضد استبداد فئودالی آغاز کرده بود.» 
·         (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 4، ص 485)

3
·        انگلس این نظر را در جای دیگر به شرح زیر تکمیل می کند:
·        « کمونیست گشتن آلمانی ها بلحاظ فلسفی بوده است.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 481)

4
·        تئوری های اجتماعی که از سوی چیگنهاگن در اواخر قرن هجدهم در هامبورگ و از سوی فرولیش در همان زمان در برلین توسعه و تدوین یافته اند، نشان می دهند که تئوری های کمونیستی ـ اوتوپیکی فرانسه در قرن هجدهم چگونه بر مناسبات آلمانی پیاده شده اند.

5
·        مهاجران آلمانی در سال 1834 در پاریس، «انجمن مخفی محرومان» را تأسیس کردند که انجمنی دموکراتیک و جمهوری خواه بود و در سال 1836 میلادی از آن به ابتکار شاپر «انجمن دادگران» نشئت گرفت، که اکثر عناصرش پرولتری بوده اند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 21، ص 206)

6

ویلهلم کریستیان وایت لینگ 
(1808 ـ 1871)
از سوسیالیست های آغازین آلمانی با اعتقادات مسیحی
اولین تئوریسین آلمانی کمونیسم
پیگرد در آلمان و تبعید در فرانسه و انگلستان
از همفکران بابوف
مؤسس انجمن دادگران (1839)
که تحت تأثیر مارکس و انگلس
به انجمن کمونیست ها تغییر نام داد
آثار:
بشریت (چگونه است و چگونه باید باشد!) (1838 ـ 1839) 
ضامن های هماهنگی و آزادی (1842)
نجات معصیتکاران تهیدست (1845)
فراخوان مردان کار و حرمان (نامه ها) (1847)

·        بنظر انگلس مؤسس کمونیسم اوتوپیکی در آلمان، وایت لینگ بود.

7
·        وایت لینگ از اعضای «انجمن دادگران»  بود.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 490)

8
·        مارکس و انگلس سیستم وایت لینگ را «بازتولید ایده های فرانسوی در طرز نگرش محدود به مناسبات صنایع دستی کوچک» می نامند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 3، ص 449)

9
·        مارکس و انگلس علیرغم محدودیت کمونیسم اوتوپیکی وایت لینگ برای آثار او اهمیت شایانی قائل بوده اند.

10
·        در همان زمان، یعنی در حوالی سال 1842، در آلمان حزب دیگری پا به عرصه وجود می نهد که طرفدار کمونیسم است، حزبی فلسفی که «در منشاء خویش با کمونیسم فرانسوی و انگلیسی وصلتی نداشته است.»
·        این حزب از فلسفه ای سرچشمه می گیرد که مایه فخر و مباهات آلمان در پنجاه سال اخیر بوده است.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 492)

11
·        کمونیست های فلسفی مورد نظر انگلس بشرح زیر بوده اند:
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 494)

الف
·        هس که در سال 1842، اولین کمونیست در جرگه هگلیانیست های جوان بود.

ب
·        روگه، ناشر «سالنامه های آلمانی»، که مجله علمی هگلیانیست های جوان بوده است.

ت
·        مارکس جوان که در آن زمان سردبیر روزنامه راین بود.

پ
·        هروِگ


12
·        مارکس و انگلس، «سوسیالیسم حقیقی» نشئت گرفته از کلوب کمونیستی تأسیس یافته از سوی هس، گرون، پوتمن و یونگ (در سال 1844) را «اعتلای کمونیسم پرولتری و احزاب و فرقه های فرانسوی و انگلیسی کم و بیش خویشاوند با آن، به عرش اعلای روح آلمانی و احساسات آلمانی» می نامند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 3، ص 442)

13
·        مارکس و انگلس «سوسیالیست های حقیقی» را بمثابه فرقه ای سیاسی تلقی می کنند که وجودش از لحاظ تاریخی ضرور بوده است.
·        زیرا بسیاری از کمونیست های آلمانی که از فلسفه حرکت می کردند، برای رسیدن به کمونیسم، به چنین گذاری نیاز داشتند و گروه دیگر که قادر به رهائی خویش از چنگال «ایدئولوژی آلمانی» نبودند، «سوسیالیسم حقیقی» را حلال مشکلات می پنداشتند و لذا می کوشیدند میان کمونیسم و تصورات حاکم پل بزنند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 3، ص 442)

14
·        اگر کسی توسعه اولین جنبش های توده ای ـ ما قبل پرولتری را، توسعه اولین نسخ ادبیات کمونیستی ـ اوتوپیکی را تا مبارزات پرولتاریا پس از انقلاب 1830 در فرانسه و تا پیدایش سیلی پهناور از ادبیات کمونیستی ـ اوتوپیکی در این دوره دنبال کند، آنگاه به چگونگی تشکیل منطقی «انجمن کمونیست ها» (یعنی «اولین حزب انقلابی پرولتری مستقل»، که بر پایه سوسیالیسم علمی استوار شده بود) از «انجمن دادگران» پی خواهد برد و به چگونگی تبدیل منطقی سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی به سوسیالیسم علمی وقوف پیدا خواهد کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر