ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
ببخشين،
ماسک قدرت خدمتتونه
(برلين ـ 15 فوريه 2008)
(برلين ـ 15 فوريه 2008)
ادامه
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
جلال ـ البته به شوخی و طعنه و طنز
ـ قدرت را و در تحلیل نهائی، اوتوریته را همه چیز قلمداد می کند.
·
خودش بیشک می داند که سودای نقد
سرشته به شوخی و طعنه و طنز را در سر دارد.
·
تحلیل افکار سرشته به شوخی و طعنه
و طنز اما آسان نیست.
·
بدشواری می توان نقدی بر فکاهی و
شوخی و طعنه و طنز پیدا کرد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
·
چرا باید آثار بالزاک و داستایفسکی
و گرکی و چخوف و احمد محمود و محمد زهری نقد شوند، ولی آثار شچدرین و عمران صلاحی
و فریدون تنکابنی نشوند؟
1
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
شوخی و طعنه و طنز به کار.
·
سؤال این است که چرا و به چه دلیل قدرت
و به عبارت بهتر، اوتوریته همه چیز است؟
·
اگر واقعا قضیه از این قرا باشد، سوبژکت
های اوتوریته از دید جلال باید همه کاره
تلقی شوند:
·
نویسنده قلم به دست
·
قلدر تفنگ به دست
·
مدل ماهرو و خوش اندام.
·
منظور ماکس وبر، که سواد فلسفی ندارد
و مفهوم سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) اوتوریته را مفهوم آمورف (فرم نیافته) می نامد،
چیست؟
2
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
اوتوریته و یا قدرت بنظر ما، مفهوم گل و گشادی است:
·
فقط کافی است مفهوم انتزاعی
اوتوریته را جامه مشخص بپوشانیم و زیر ذره بین تجزیه و تحلیل قرار دهیم:
الف
·
مقامات اجتماعی، مادر و پدر، خاله
و دائی، عمه و عمو، مادر بزرگ و پدر بزرگ، خواهر بزرگ و برادر بزرگ، معلم در مدرسه،
استاد در دانشگاه هر کدام به نوبه خود فرمی از بسط و تعمیم مفهوم انتزاعی اوتوریته
اند.
·
مظاهر قدرت اند.
ب
·
مقامات حرفه ای ـ صنفی ـ تولیدی، استاد
کار در کارگاه پیشه وری (نجاری، حلبی سازی، زرگری، قنادی، کفاشی، خیاطی و غیره)
فرم دیگری از بسط و تعمیم مفهوم انتزاعی اوتوریته است.
·
این اوتوریته ها چه فرق و تفاوت و
تضادی با اوتوریته های فوق الذکر، مادر و پدر و غیره دارند؟
ت
·
ارباب فئودال و مباشر و غیره برای
توده رعیت مظاهر اوتوریته اند.
·
چه فرق و تفاوت و تضادی با مادر و
پدر و غیره دارند؟
·
معیار عینی برای طبقه بندی اوتوریته
ها چیست؟
3
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
اوتوریته (قدرت) هائی از قبیل مادر
و پدر و عمه و دائی و غیره که نمی توانند «همه چیز» باشند.
·
اوتوریته برای این بیچاره ها چه «مزایائی»
جز دردسر دارد؟
·
مادر ـ پدری که دختری و یا پسری تولید
مثل می کنند، از همان بدو تولد نوزاد بخش مهمی از نعمات مادی و معنوی زندگی را داوطلبانه
مورد صرفنظر قرار می دهند:
الف
·
سال های متمادی خواب راحت بر هر دو
حرام می شود.
ب
·
چه بسا خود با آب خالی و نان خشک
روزگار می گذرانند تا کودک بهتر تغذیه شود، رشد کند و روی پای خود بایستد.
ت
·
تمام توان جسمی، روحی و روانی خود
را هدر می دهند، تا کودک از تربیت بخور ـ نمیری بهره مند شود.
پ
·
وقتی هم که فرزند تشکیل خانواده می
دهد، مورد حمایت مالی و غیره قرارش می دهند تا سربلند به خانه داماد رود و
سرافکنده در مقابل همسر نباشد.
4
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
اوتوریته در این موارد، نه «همه
چیز»، بلکه محرومیت از همه چیز است.
·
اوتوریته به همین دلیل مفهوم گل و
گشادی است که باید جامه مشخص در بر کند تا مورد ارزیابی رئالیستی و راسیونالیستی
قرار گیرد.
5
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
اوتوریته های همنام حتی نه «همه
چیز» اند و نه ماهیت واحد و یکسان دارد.
·
آب چندی است که بطرز سریع
السیری «سربالا می رود و قورباغه ها» ـ از هر نوع ـ ابو عطا سر داده اند.
·
ولی به هر ذلتی هم که باشد، خطر
کنیم و حداقل در خفا از خود بپرسیم:
الف
·
ولادیمیر لنین هم به قول جلال، «ماسک
قدرت» بر سر کشیده بود و مظهری از اوتوریته بود.
ب
·
مارگوت و اریش هونکر و صدها تن از
یاران شان هم مظاهر اوتوریته بوده اند.
ت
·
مریم فیروز و نور الدین کیانوری، سیاوش
کسرائی و انصاری و مهرگان و جواشنیر و طبری هم اوتوریته بوده اند.
پ
·
چه فرقی این اوتوریته های خونین
کفن با جلال آل احمد و احمد شاملو و روح الله و سید علی و میرحسین و کوسه و کروب و
غیره داشته اند که اوتوریته های بی چون و چرا بوده اند و هستند؟
6
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
کلید عینی و علمی لازم برای گشایش
این معمای اوتوریته چیست، تا بتوان به مدد آن کلید ماهیت نما، اوتوریته را تأیید و
حمایت و تقویت و تحکیم کرد و یا تکذیب و تحقیر و تضعیف و تخریب؟
7
گفتم
که
قدرت
يعنی همه چی
·
سؤال تعیین کننده ی دیگر این است
که آیا مفهوم اوتوریته از تجرید نقش ها ـ و به قول جلال، ماسک ها ـ تشکیل شده است
و یا از تجرید نقاش ها؟
·
اگر اوتوریته نقش است که سوبژکت ها
(از مادر ـ پدر تا صدر اعظم، از رئیس اداره تا رئیس دولت، از نویسنده تا مدل
ماهرو، از سرکارگر تا سرکرده جهان) ایفا
می کنند، نقاش (تعیین کننده ی نقش ها) چیست و یا کیست؟
8
·
اگر اوتوریته ماسک است و سوبژکت مربوطه
این ماسک را تهیه می کند و بر سر می کشد، تعیین کننده ی اصلی محتوای این ماسک چیست
و یا کیست؟
·
نمایشنامه نویس این نمایشنامه و تئاتر
و فیلم و ماجرا چیست و یا کیست؟
·
به عبارت دیگر در ورای نقش ها و
ماسک ها، چیست و کیست که کلام واپسین و تعیین کننده را بر زبان می راند؟
·
ما به همانیدشی خواننده نیاز داریم.
·
تا بعد به این سؤالات برگردیم.
9
اينو
همة مارخورده ها و افعی شده ها، می دونن
منتها
می گن:
«بده»،
که
دس زياد نشه
·
جلال در این جمله، خیال می کند که
اوتوریته خوب است و اوتوریته ها به نیت عوامفریبی آن را «بد» می نامند:
الف
·
در قاموس جلال، مدل ماهرو (که گویا،
مارها خورده و افعی شده) از ماسک قدرت
کذائی اش خیلی هم راضی است، «منتها برای ممانعت از وفور اوتوریته ها، می گوید که «بد»
است.»
ب
·
جلال شاید از انگشت شمار آدم ها
باشد که چنین تصور می کند.
·
ما اما بر خلاف تصور جلال، به
صداقت مدل های ماهرو ایمان کامل داریم.
·
صداقت تنها چیزی است که برای مدل
ها ماهروی «بی همه چیز» باقی گذاشته اند.
ت
·
این اوتوریته که جلال به این
بیچاره ها نسبت می دهد، ذلت جسمی و روحی و روانی تمامعیار است.
·
این نه اوتوریته، بلکه ضد اوتوریته
است.
·
منظور ما از مفهوم «ضد اوتوریته»،
نه آنتی تز اوتوریته، بلکه وارونه اوتوریته است:
·
ماسک مدل های ماهرو، اصلا ماسک اوتوریته
نیست.
·
ماسک پاوپریسم است.
·
ماسک بی همه چیزی است.
·
مدل های ماهروی مورد نظر جلال، نه سوبژکت
حامل ماسک قدرت، بلکه ماسک متجسم اند.
·
یعنی اصلا سوبژکت نیستند.
·
آنها همه از دم حتی اگر میلیونر
هم باشند، سلب سوبژکتیویته شده اند.
·
یعنی خود ماسک اند.
·
یعنی ماسک محض اند
·
ماسک بی محتوا، بی نقش اند.
·
جلال حتی چند ثانیه نمی تواند با
پاریس هیلتون همنشین شود، همگوئی و هماندیشی پیشکش.
پ
اينو
همة مارخورده ها و افعی شده ها، می دونن
منتها
می گن:
«بده»،
که
دس زياد نشه
·
جلال برای این ادعای خود دلیل هم
دارد:
·
دلیل جلال این است که رقابتی بر سر
کسب اوتوریته در جریان است.
·
از جلال باید پرسید:
·
مطمئنید که دلیل ماهوی دیگری در
بین نیست، دلیلی که چه بسا حتی خود سوبژکت های اوتوریته از آن بی خبر اند؟
ث
مثال
·
احزاب و سازمان ها و دار و دسته
های سیاسی کشور عه هورا تکه تکه شده اند.
·
هر دار و دسته را اوتوریته ای امر
و نهی می کند.
·
این اوتوریته ها حتی حاضر نیستند،
که میراث مادی و فکری حزب و سازمان و غیره را که تاراج کرده اند و به غنیمت گرفته
اند به تساوی میان خود تقسیم کنند.
·
کسب و کار اصلی این اوتوریته ها
لشکرکشی بر ضد یکدیگر است.
·
سررشته این اوتوریته ها به دست کیست؟
·
نقاش نامرئی این نقش های رنگارنگ برای
هر کدام از اوتوریته ها چیست و کیست؟
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفشوخی و طعنه و طنز به کنار.