جمعبندی از
مسعود بهبودی
عرعرستان شده، عیران
خدا را مددی
1
در اوایل قرن 21
در این شعر شاعر لاشخور
خردستیزی علنا تبلیغ می شود.
2
اراذل و اوباش روشنفکر عیران
دیواری کوتاه تر از دیوار عقل نیافته اند
تا برای خودنمائی از آن بالا روند.
3
تحقیر عقل به معنی تجلیل جهل و جنون است
4
به معنی توجیه خریت و خردستیزی است.
5
بشریت
حامی و یار و یاوری جز عقل اندیشنده ندارد.
6
آبرو می رود، ای ابر خردبار، ببار
مفاهیم گل و گشاد و انتزاعی و استنباط سوبژکتیو از آنها
1
سخن گفتن با مفاهیم انتزاعی و گل و گشاد
به معنی دهن فراخ گشودن و هیچ نگفتن است.
2
چون این جور مفاهیم را
در بهترین حالت
فقط می توان به میل خود و به سلیقه خود معنی کرد.
3
مفهوم درخت
نتیجه تجرید سرو وصنوبر و غیره است.
4
مفهوم کذائی «انسان نازنین»
اما قابل تعریف روشن و استاندارد نیست.
5
خامنه ای قابله اش را نازنین انسان تصور خواهد کرد
که در رسانه های همگانی گفته
که سید علی
ـ به هنگام تولد ـ
«یا علی»
گفته است.
6
پسرسید علی
جنتی را نازنین انسان تلقی خواهد کرد
که گفته:
سید علی
ـ هر دو هفته یکبار ـ
با امام زمان در آسمان هفتم جلسه هفتگی می گذارد
7
رفسنجانی شاید نوه روح الله را نازنین انسان محسوب دارد
که مدرک لیسانس و فوق لیسانس از اجامر امریکا می خرد.
8
سطل ننه ات طلبیسم فرح مینا را انسان نازنین خواهند نامید.
9
سر تنت طلبیسم مظاهری را، ملا عمر را، پینوچه و خمینی و بن لادن را
انسان نازنین خواهند نامید.
عجب بلبشوئی است:
1
فروغ حواس پرت
اولا دوست مرد مورد نظر تو که دشمن او نبوده
2
ثانیا کدام زنی برای تدارک ازدواج با نری،
راجع به شوهر قبلی اش
از سیر تا پیاز بد نمی گوید؟
عجب جفنگی
1
تاریخ را توده های مولد و زحمتکش ساخته اند
می سازند
و خواهند ساخت.
2
معمار تاریخ توده های خلق اند
عنگلابی های عیرانی
از خیلی جهات و نظرات
شبیه عنگلابی های عامریکائی هستند:
1
عنگلابی های عامریکائی
به مغازه های مک دونالد حمله می برند
تا از حقوق مرغان دفاع کنند.
در حیص و بیصی که دولت عامریکا
خاوران هائی به وسعت عیران حفر می کند.
2
عنگلابی های عیرانی
سیر دل گوشت گوساله و گاو و بره و گوسفند و آدمیزاد می خورند
و در دفاع از حقوق سگان به تأسیس
تشکلات و تجمعات چریکی مبادرت می ورزند.
برشت می خواهد
عشق یکطرفه را
به
عشق دو طرفه
تبدیل کند:
1
ترفند برشت این است که
عشق به حمایت دوستی نیازمند است.
2
دوستی میان دو نفر
به عنوان منجی (نجات دهنده، باطل کننده ی) عشق یکطرفه محسوب می شود.
3
البته تشکیل دوستی آسان نیست.
4
دوستی دیالک تیکی از مهر و کین است.
5
دوستی بنا بر منافع مشترک
میان اعضای جامعه برقرار می شود.
6
منافع اما برای همیشه مشترک نمی مانند.
7
به همین دلیل
«دوست می گردد، دشمن / دشمن می گردد، دوست»
(نقل به مضمون)
(سیاوش کسرائی)
ساختار هر وسیله ای
خادم فونکسیون معینی است.
دیالک تیک ساختار ـ سیستم ـ فونکسیون
1
گاهی تجمل (لوکسوس)
به عنوان فونکسیون تلقی می شود.
2
برای پسران و دختران مغز زدائی شده امریکا
وقتی کسی
(مثلا از کنسرن پلی بوی و یا هالی وود و یا پنتاگون)
با ماشین چند متری لوکس
به سراغ شان می رود،
احساس ارج و ارزش می کنند.
3
در این جور موارد
کالا
(ماشین، گردن بند، گوشواره، انگشتر الماس و غیره)
معیار عینی برای تعیین ارزش آدم ها تلقی می شود
و عملا پرستیده می شود.
4
فتیشیسم.
(مارکس)
کالاپرستی به مثابه فرم مدرنی از بت پرستی است.
این کلمه ی به نظر شما زشت را
هم سعدی بکار برده،
هم صادق هدایت
و هم خیلی های دیگر
1
حالا سعی کنید در کشف تفاوت خودفروش، روسپی، تن فروش،
قحبه، هرجائی، زن خراب و جنده به ما کمک کنید.
2
چون این مفاهیم ما را مدت ها ست که به خود مشغول داشته اند.
3
ما میان اینها تفاوت می بینیم.
اگر معانی متفاوت نمی داشتند، تشکیل نمی شدند.
4
همین جمله خودتان را مورد تامل قرار دهید:
بنا بر این جمله خودتان
نباید در طرز تفکر ما مداخله کنید.
5
یعنی باید بگذارید
چیزها را به نام بنامیم.
6
اخوان میگه:
مرا نیمای مادر جنده لو داد
مرا لو، مادر اشعار نو داد.
7
چرا به اخوان
بد و بیراه نمی گویید؟
8
بحث بر سر فرم و ساختار شعر شاملو و یا نثر آل احمد نیست.
9
بحث بر سر محتوا و مضمون طبقاتی هر دو ست.
10
برای شناخت ایده ئولوژی بخش اعظم روشنفکران ایران
و ضمنا برای شناخت فوندامنتالیسم (آل احمدیسم، مجاهدیسم، خمینیسم و غیره)
باید فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم را
فلسفه شوپنهاور، نیچه، هایدگر، یاسپرس و اراذل و اوباش دیگر را شناخت.
11
نقش آل احمد و شاملو و فدائیسم و مجاهدیسم و خمینیسم و غیره
همان نقش نیچه ئیسم است:
احیا، تقویت، تهییج، تشویق و تسلیح و حمایت تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی طبقه اجتماعی سرنگون شده و یا در حال سرنگوئی.
12
وجه مشترک همه اینها
ایراسیونالیسم (خردستیزی) و نیهلیسم اخلاقی است.
13
سکس در اکثر اینها بت واره است.
14
زن ستیزی و کلا زحمتکش ستیزی
در کانون این ایده ئولوژی است.
15
خودستائی، رجزخوانی، منم منم گوئی، هارت و پورت توخالی
از گشتاورهای اصلی این گرایش ارتجاعی است.
16
مراجعه کنید به عشعار عادولف احمد شاملو
مزخرفات آل احمد
سخنرانی خمینی در بهشت زهرا
هارت و پورت های فدائیان و مجاهدین و لیملام و دیمدام
17
آنتی امپریالیسم اینها از موضع فئودالی ـ ارتجاعی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی است.
18
اینها مرتجع تر از دربار پهلوی پس از انقلاب سفید بوده اند.
19
آنتی صهیوینسم اینها
آنتی سمیتیسم است.
فاشیستی است.
20
گول اشعار و هارت و پورت ضد اسرائیلی و حتی ضد هیتلری اینها را نباید خورد.
21
اینها طرفدار خلق ستمدیده ی فلسطین و ستمکشان بطور کلی نیستند.
22
اینها ضعیف کش اند.
23
اینها در سنت نیچه و هیتلر و غیره
تف می کنند به صورت پرولتاریا و احزاب پرولتری.
24
اینها لاشخورند.
25
اینها ولی خون «ضعفا» (توده های مولد و زحمتکش) را و سکنه حواشی شهرها را
و لومپن پرولتاریا را
برای قبضه قدرت لازم دارند.
25
مفهوم مستضعفین در خمینیسم
داس و چکش و نقاله و غیره در پرچم فدائیان و مجاهدین
مفاهیم ناسیونال و سوسیالیسم در فاشیسم (هیتلریسم)
همه برای عوامفریبی توده های مولد و زحمتکش عقب مانده و خرفت و خر و به نیت آلت دست قرار دادن آنها ست.
26
ما کسی نیستیم که به کسی بخواهیم و بتوانیم توهین کنیم.
27
زنان بخش بینابینی جامعه
در حال سقوط به قهقرای اخلاقی (نیهلیسم اخلاقی) اند.
28
رژیم حاکم زنان کل جامعه را هدف گرفته است
و «....» واره می کند.
29
دختران باکره به زوار ملی و بین المللی
ـ رسما و شرعا ـ
اجاره داده می شوند.
30
رؤسای ما زن اند و ما مدافع زحمتکشان و بویژه زنان هستیم.
31
واژه ها اما حاوی و حامل مفاهیم اند.
واژه زشت و زیبا نداریم.
32
این طبقه حاکمه است که اعضای جامعه را و اسامی و عناوین و حرف و کسب و کار آنها را ایده ئولوژیزه می کند.
33
حتی جمادات و جانوران را و اسامی آنها را
به فحش واژه و تجلیل واژه طبقه بندی می کند.
34
این مفاهیم باید اعاده حیثیت شوند
تا عناوین حمال و عمله و جنده و جاکش، سگ، توله سگ، گاو، خر، به همان اندازه بی راج و یا ارجمند باشند که عناوین آخوند و ملا و تاجر و شاه و شاهزاده و شهبانو و شیخ بانو و کارخانه دار و ارباب و اشراف و اعیان و غیره هستند.
35
واژه ها باید نه به عنوان فحش واژه و تجلیل واژه،
بلکه به عنوان انعکاس رئالیستی اعضای جامعه و عناصر و موجودات طبیعت تلقی شوند
و مورد ارزیابی رئالیستی و راسیونالیستی قرار گیرند.
عشق
پدیده ای خودپو، ناگهانی، جرقه وار و یکطرفه می ماند.
1
حتی عشق اصیل مادر و پدر به فرزند.
2
دوستی اما مبتنی بر حساب و کتاب است.
آگاهانه است.
3
رفاقت مبتنی بر همبستگی است
4
رفاقت
استوار بر ایده برابری ـ خواهری ـ برادری است.
5
رفاقت هم گشتاور نیرومندی از عشق دارد.
6
دوستی و رفاقت اما کیمیا هستند.
7
دوستی ارجمندتر از عشق است
و رفاقت ارجمندتر از هر دو
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر