احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
معنی تحت اللفظی:
·
ما دل به نو بسته ایم.
·
برای اینکه تاریخ تکرار نمی شود.
1
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
طبری در این بیت، یکی از مهمترین دیالک
تیک های مارکسیستی ـ لنینیستی را برای توضیح افکار خود به خدمت می گیرد:
·
دیالک تیک کهنه و نو را.
·
امیر نیک آیین نیز در اثر دو جلدی
اش تحت عنوان ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی به توضیح این دیالک تیک می پردازد.
·
این اثر او احتمالا از کتب درسی
مدارس شوروی ترجمه شده و امیر نیک آیین هم با ترس و لرز چیزهائی بدان اضافه کرده و
از پیک ایران خوانده است.
2
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
طبری در این بیت، اولا تئوری حرکت
دایره وار را رد می کند.
·
بزعم او، تاریخ تکرار نمی شود.
·
کهنه مو به مو بازتولید نمی شود.
·
سؤال این است که اگر کهنه تکرار
نمی شود، پس چه می شود؟
·
ضمنا نو از کجا می آید که طبری و
همگنان بدان دل بسته اند؟
3
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
آنچه طبری به دلیل محدودیت شعری
تبیین نمی تواند مفصلا و دقیقا توضیح دهد، این است که کهنه نفی می شود.
·
نو از آسمان نازل نمی شود، بلکه نتیجه
نفی کهنه است.
·
به عبارت دقیقتر، نو در بطن کهنه
تشکیل می شود.
·
نو بسان نطفه ای در رحم کهنه (مادر)
تشکیل
می شود و با تغذیه از کهنه (مادر) رشد می کند.
·
نو پس از رسیدن تغییرات کمی به حد
عینی، پس از رشد تدریجی تا حد معین در رحم کهنه، ناگهان چارچوب کهنه را از درون
منفجر می سازد و تولد می یابد.
·
به همین دلیل، ما با دیالک تیک
کهنه و نو، با همبائی و «ستیز» کهنه و نو
سر و کار داریم.
·
سؤال این است که چرا طبری نو را در
گیومه قرار داده است؟
4
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
طبری شاید می خواهد نکات زیر را به
خواننده و شنونده شعر آموزش دهد:
الف
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
اولا نو از آسمان نازل نمی شود،
بلکه در بطن کهنه تشکیل می شود.
·
یعنی با کهنه رابطه دیالک تیکی ناگسستنی
دارد.
ب
·
ثانیا نو رئال است و نه ایدئال.
·
نو واقعی و عینی (اوبژکتیو) است و نه آرزوئی، خیالی، دلبخواهی، سوبژکتیو.
ت
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
ثالثا نو، نه نتیجه نفی مکانیکی
کهنه، بلکه نتیجه نفی دیالک تیکی کهنه است.
·
نو بخشی از کهنه را از آن خود کرده
است.
·
نو در بطن کهنه تغذیه و رشد کرده
است.
·
یعنی جنبه های مثبت و مفید کهنه را
در خود حفظ کرده است.
·
فقط جنبه های منفی و به درد نخور و
مزاحم کهنه را دور ریخته است.
پ
·
طبری رابعا می خواهد با نو پذیری و
تازه جوئی فرمال مرزبندی کند.
·
نوی مورد نظر طبری نوی محتوائی ـ
ماهوی است و نه هر زباله در زر ورق تازه.
5
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
برای درک بهتر و سهلتر دیالک تیک
کهنه و نو بهتر است دیالک تیک نطفه و بیضه را در نظر گیریم:
·
نطفه در بیضه رشد می کند.
·
نطفه به مثابه نو از بیضه تغذیه می
کند.
·
از زرده و سفیده و ویتامین ها و
آنزیم ها و املاح معدنی بیضه تغذیه می کند.
·
یعنی جنبه های مفید و مثبت بیضه را
در خود حفظ می کند.
·
می توان گفت که میان کهنه و نو،
بدین طریق پیوست برقرار می شود.
·
شباهت جوجه به پرنده مادر و پدر به
دلیل همین پیوست است.
·
به دلیل همین از آن خود سازی و حفظ
جنبه های مثبت بیضه است.
6
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
نطفه اما پس از رسیدن به حد عینی
تغییرات کمی، پوسته بیضه را از درون منفجر می سازد و بیرون می آید.
·
نطفه (جوجه) پوسته بیضه را از آن خود
نمی کند، بلکه دور می اندازد.
·
حذف می کند.
·
با پرنده مادر و پدر از این لحاظ
قطع رابطه می کند.
·
گسست وارد رابطه جوجه و پرنده ماده
و نر می شود.
7
·
نفی دیالک تیکی هم همین است:
·
جذب جنبه های مثبت و مفید کهنه و توسعه
آنها، ضمن حذف جنبه های منفی و مزاحم کهنه.
·
می توان گفت که گذار از کهنه به نو
از گردنه دیالک تیک پیوست و گسست می گذرد.
·
بدین طریق می توان ادعای طبری در
مصراع اول را استدلال و اثبات کرد:
8
نيست
تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
·
دلیل «تکرار کهنه نبودن» نو، نفی دیالک
تیکی است.
·
نو همه جنبه های مثبت و مفید کهنه را
از آن خود می کند و به نوبه خود، آنها را توسعه می دهد، تکامل می بخشد.
·
در نتیحه همین توسعه جنبه های مثبت
کهنه، جوجه بهتر از پرنده مادر و پدر می گردد و نوع پرنده تکثیر می شود، توسعه می
یابد و تحکیم می شود.
·
به زبان فلسفی، تاریخ به پیش می
رود.
·
درجا نمی زند.
·
تکرار نمی شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر