مرگ گئومات
ادامه
·
بیش از دو هزار و پانصد سال پیش
·
دو برادر سوداگر، تاپوسا و بالیکا
·
از زادگاه خود بلخ به ایالت بیهار رفتند
·
تا به خدمت بودای بیدار برسند.
·
آنها هشت هفته پس از بودا شدن گئوتاما
·
او را در پایین درخت «راجیاتانا» دیدند.
·
این دو برادر نخستین کسانی بودند
·
که کاسه ی گدایی او را پر کردند
·
و با پیشکش کلوچه و عسل
·
او را به شکستن روزه فرا خواندند
·
و سپس در زیر منبر (پای منبر) بودا نشستند.
·
هنگام بازگشت به رسم یادگاری
·
بودا هشت تار موی خود را به آنها داد
·
که دو برادر با خود به بلخ آوردند
·
و به پاس آنها زیارتگاهی ساختند.
·
در میان مردم غیر راهب
·
این دو برادر ایرانی
·
نخستین پیروان بودا شمرده می شوند.
«انگوتارا
نیکایا»
یا «مجموعه ی تدریجی»،
متعلق
به طریقه ی تراوادا بودایی،
به
زبان پالی،
کتاب
اول.
·
در سال 399 میلادی،
·
فا ـ هین و چهار راهب دیگر
·
بر آن شدند که در جستجوی کتاب های نظم رهبانی
·
از چین به هندوستان بروند.
·
راهیان پس از گذشتن از سرزمین ختن و رود سند
·
به کشور گاندهارا رسیدند
·
جایی که در گذشته آشوکا ـ شاهنشاه بودایی ـ فرمان می
راند
·
و از بامیان، کابل و سیستان
·
تا قندهار و پیشاور را در بر می گرفت.
·
وقتی که بودا هنوز به نیروانا نرفته بود
·
در گاندهارا چشم هایش را به مرد نابینایی داد
·
و مردم در آن نقطه گنبدی ساختند
·
با لایه های زرین روی صفحه سیمین
·
راهبان این کشور بیشتر شاگردان مکتب «چرخ کهتر» بودند
·
و با این وجود که فا ـ هین و همراهانش
·
از مکتب “«چرخ مهتر» پیروی می کردند
·
در فصل بارانی از سفر باز ایستادند
·
و در بهارستان «اژدها» اقامت گزیدند.
·
سپس آنقدر رفتند تا به کرانه های شمالی رود گنگ رسیدند
·
به جایی که بودا در آن نقطه، قانون را به شاگردانش آموخت
و به آنها
·
از بیهودگی زندگی گفت
·
و از بدن که چون کف روی آب، ناپایدار است.
·
در این نقطه گنبدی ساخته شده
·
و همچنین، پایین تر، گنبدهای دیگر
·
هر جا که بودا نشسته یا راه رفته.
·
آنگاه راهیان به زادگاه کاسیاپا بودا رسیدند
·
دوم به زادگاه کراکوچاندا بودا
·
سوم به زادگاه کاناکامونی بودا
·
و سرانجام به شهر کاپیلاواستو در جنوب نپال
·
زادگاه دانای ساکیا، گئوتاما بودا.
·
در آنجا نه شاهی بود، نه رعیتی
·
همه ویرانی بود و رهاکردگی.
·
در جایی که کاخ متروک پدر بودا
·
شاه سودهودانا قرار داشت
·
تنها چند راهب بودایی
·
و یک دوجین خانوار کشاورز زندگی می کردند.
·
در آنجا شمایل هایی از شاهزاده بودا،
·
پسر و زنش دیده می شد.
دلیجان
کالسکه بزرگ
برای حمل و نقل مسافر در قدیم
·
همچنین گنبدهایی ساخته بودند
·
در جایی که گئوتاما بودا با تماس خرطوم فیلی سفید
·
با اندام مادرش
·
به زهدان او راه یافت،
·
و جایی که با دلیجانش دور زد
·
به هنگام دیدن مرد بیمار
·
بیرون از دروازه خاوری شهر.
·
همچنین جاهایی نشانه گذاری شده
·
مانند:
·
جایی که حکیم پیر
·
سی و دو نشانه ی بودا را در نوزاد دید،
·
جایی که بودا همراه با پیشکارش آناندا
·
سوار بر فیل از راه رسید
·
و چون فیل تیر خورد و به پهلو افتاد
·
او فیل را دوباره سر پا کرد،
·
جایی که او تیری را به سوی جنوب خاوری پرتاب کرد
·
که پس از گذشت سی لی، زمین را شکافت
·
و از آن چشمه ای جوشید
·
که راهیان از آن آب می نوشند،
·
جایی که بودا پس از رسیدن به خرد از آنجا بازگشت
·
تا به دیدار پدر تاجدارش بیاید
·
جایی که پانصد تن از تیره ی سکایا
·
از خانواده های خود جدا شده
·
به نزد بودا آمدند،
·
جایی که زمین از شش پهلو تکان خورد
·
و بودا در آنجا از قانون با ایزدان سخن گفت،
·
جایی که چهار شاه ایزدان در برابر چهار درگاه ایستادند
·
و نگذاشتند که پدر تاجدار بودا به درون آید،
·
جایی که بودا زیر درخت انجیر هندی نشست
·
با چهره اش به سوی خاور
·
و خاله اش پراجاپاتی نخستین زن راهب
·
که پس از مرگ مادرش او را پرورانده بود
·
گروهی از زنان راهب را به حضورش آورد
·
و جایی که شاه وئیدوریا نسل ساکایا را از زمین کند
·
اما آنها به هنگام مرگ همه از پاکان شدند
·
و مردم به یاد آنها گنبدی برپا کرده اند.
·
چند لی دورتر در شمال خاوری شهر
·
کشتزار شاه دیده می شد
·
جایی که بودا زیر درختی می نشست و به گل ها نگاه می کرد.
·
پنجاه لی دورتر در خاور شهر
·
باغ پر گلی بود به نام لومبینی
·
جایی که مادر بودا ـ شهبانو مایا ـ
·
به درون برکه رفت و خود را شست
·
و پس از آمدن به سوی کرانه ی شمالی
·
بیست گام برداشت و دستش را بلند کرد
·
و شاخه ای از درخت «سال» را گرفت،
·
با چهره اش به سوی خاور
·
و بودا را به دنیا آورد.
·
وقتی که نوزاد به خاک افتاد
·
بی درنگ هفت گام برداشت
·
در زیر نگاه دو شاه اژدها
·
و در دم از آنجا چشمه ای جوشید.
·
راهبان از این چشمه و آن برکه
·
پیوسته آب برمی دارند و می نوشند.
·
در زندگی همه ی بوداها
·
تجلیات بسیاری دیده شده
·
اما تنها چهار رخداد است که مکان های آن
·
یکی پس از دیگری نشان می شوند:
·
یکم جایی که به حکمت کامل رسیدند و بودا شدند
·
دوم جایی که چرخ «قانون» را گرداندند
·
سوم جایی که از گفتمان راستین سخن گفتند
·
و نمایندگان مذاهب ناراستین را کوبیدند
·
و چهارم جایی که به زمین بازگشتند
·
پس از اینکه به آسمان رفته بودند
·
تا از قانون با مادران خود سخن گویند.
·
افسوس!
·
کشور کاپیلاواستو یا «حسن زیبا»
·
چشم انداز گسترده ای است از آبادی های متروک.
·
مردم اندک اند و دور از هم زندگی می کنند
·
و در راه ها باید پیوسته
·
مراقب فیل های سفید و شیرها باشند.
«گزارشی
از شاه نشین های بودایی»،
سفرنامه
ی راهب چینی فا ـ هین
پیرو طریقه ی ماهایانا بودایی،
در هند و سراندیب،
از
بخش های 1، 20، 21 و 22.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر