مرگ گئومات
·
هنگامی که دانای ساکیا، بودای گئوتاما
·
برای نخستین بار چرخ قانون را گرداند
·
آجناتای راهب را به معرفت رساند
·
و آخرین باری که او از قانون سخن گفت
·
سوبادرای راهب را.
·
همه ی کسانی که او بایست برای آنها چرخ را می گرداند
·
تا این زمان، دیگر به روشنی رسیده بودند.
·
دانای آریایی میان دو درخت همزاد «سال» دراز کشید
·
و آرام آرام آماده ی رفتن به نیروانا شد.
·
در این زمان، در نیمه های شب
·
همه چیز خاموش بود و هیچ آوایی نمی آمد.
·
پس گئوتاما به شاگردانش رو کرد
·
و برای آخرین بار از گوهر قانون سخن گفت:
·
«هر پدیده در جهان گذرا ست
·
و از روی ضرورت، محکوم به جدایی است.
·
پس بیهوده خود را دچار اندوه مکنید
·
و از همان آغاز با شور تمام
·
در جستجوی رهایی باشید
·
و ظلمت توهم را با پرتوی نور خرد بزدایید.
·
جهان ـ به راستی ـ پر خطر و بی ثبات است
·
و آن را امکان بقا نیست.
·
اینک رسیدن من به نیروانا
·
و رها شدن از یک بیماری بدخیم.
·
بدن همانا یک نام دروغین است
·
برای مغروقی در اقیانوس زایش، بیماری، پیری و مرگ.
·
خوشا وقتی که از دست آن، رها می شوی
·
گویی دزدی منفور را کشته ای.
·
همگان، اینجا بمانید.
·
چیز دیگری برای گفتن نیست.
·
زمان دارد می گذرد
·
و من آرزومند گذار به نیروانا هستم.
·
این آخرین سفارش من است.»
«سوترا»،
آخرین سفارش، بودای گئوتاما
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر