جمعبندی از
میمحا نجار
سار
سویمی،
اول از همه ستاره دریایی را دید.
·
لئو لیونی اکنون مشاهدات سویمی را برمی شمارد.
·
فکر می کنی، چرا و برای چی؟
ستاره
·
لئو لیونی دیالک تیک موجود و محیط زیست را به شکل دیالک
تیک سویمی و دریا بسط و تعمیم می دهد و بعد به توصیف محیط زیست جدید سویمی می
پردازد.
·
برای توصیف کل، برای توصیف دریا، از توصیف اجزاء آن،
مثلا از توصیف ستاره دریائی شروع می کند.
سار
ستاره
دریایی زیبا بود.
انگار
از جنس شیشه بود و مثل رنگین کمان با هزاران رنگ می درخشید.
·
آره.
·
ولی توصیف او از ستاره دریائی تأمل انگیز است.
·
چرا نخست از زیبائی ستاره دریایی گزارش می دهد؟
·
لئو لیونی می توانست اول ستاره دریایی را توصیف کند و
بعد نتیجه بگیرد که ستاره دریایی زیبا ست.
ستاره
·
برای اینکه استنباط آدم ها از هر چیز از همین قرار است:
·
برای اینکه توصیف رئالیستی از همین قرار است.
·
آنچه قبل از همه جلب توجه می کند، تصویر کلی از چیزی و
یا کسی است.
·
سویمی ـ قبل از همه ـ چشمش به ستاره دریائی می افتد و ستاره
دریائی در کل به نظرش زیبا می آید.
·
لئو لیونی می کوشد به خواننده خردسال قصه توضیح دهد که
چرا سویمی چنین استنباطی از آن دارد.
·
برای این کار به توصیف جزئیات ستاره در یائی می پردازد.
سار
انگار
از جنس شیشه بود و مثل رنگین کمان با هزاران رنگ می درخشید.
·
آره، حق با تو ست.
·
لئو لیونی در این جمله کدام شناخت افزار دیالک تیکی را
به خواننده خردسال خود می آموزد؟
ستاره
انگار
از جنس شیشه بود و مثل رنگین کمان با هزاران رنگ می درخشید.
·
لئو لیونی دیالک تیک نمود و بود، پدیده و ماهیت، ظاهر و
ذات را به شکل دیالک تیک رنگین کمان و شیشه بسط و تعمیم می دهد و به خواننده قصه
می آموزد:
·
ستاره دریائی ذاتش از جنس شیشه است.
·
ماهیت شفاف شیشه گون دارد.
·
ظاهرش اما رنگارنگ است.
·
طیفی از رنگ ها ست و سویمی را به یاد رنگین کمان می
اندازد.
سار
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
لئو لیونی اما هنر فکری دیگری را هم به کودکان آموزش می
دهد.
·
کدام فوت و فن معرفتی را به خواننده و شنونده قصه می آموزد؟
ستاره
انگار
از جنس شیشه بود و مثل رنگین کمان با هزاران رنگ می درخشید.
·
لئو لیونی ضمنا فوت و فن مقایسه را به خواننده و شنونده
قصه می آموزد:
·
ستاره دریائی را با شیشه مقایسه می کند و به کشف تشابهات
ماهوی میان شیشه و ستاره دریائی می رسد.
·
شیشه شاید واقعا هم از همان اتم های سیلیسیوم تشکیل شده باشد
که ستاره دریائی تشکیل شده است.
·
لئو لیونی ظاهر ستاره دریایی را هم با ظاهر رنگین کمان مورد
مقایسه قرار می دهد و به کشف تشابهاتی نایل می آید.
·
منشاء رنگ ها ـ در تحلیل نهائی ـ عناصر شیمیائی اند.
·
از رنگ انوار ماه ها و سیاره ها و ستاره ها می توان به
وجود مثلا نیکل، مس، آهن، منگنز و الی آخر در آنها پی برد.
سار
بعد
چشمش به خرچنگ دریایی افتاد.
خرچنگ،
به بیل الکتریکی شباهت داشت،
به
بیل الکتریکی زنده و جاندار!
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
هدف آموزشی لئو لیونی همین است که تو بدرستی کشف کرده
ای.
·
آموزش فوت و فن مقایسه.
·
مقایسه ساده ترین کرد و کار معرفتی (شناخت) است.
·
احتمالا جانوران نیز با ارگان های حسی خاص خود قادر به
مقایسه اند.
·
چون در غیر این صورت، تمیز شهد از شرنگ، علف خوردنی از
علف سمی، دوست از دشمن برای شان امکان ناپذیر می گردد.
ستاره
بعد
چشمش به خرچنگ دریایی افتاد.
خرچنگ،
به بیل الکتریکی شباهت داشت،
به
بیل الکتریکی زنده و جاندار!
·
این مقایسه لئو لیونی شاهکار است.
·
می دانی چرا؟
سار
·
آره که می دانم.
·
من این قصه را بارها خوانده ام و مورد تأمل عمیق قرار
داده ام.
·
خرچنگ واقعا هم شبیه بیل الکتریکی است.
·
لئو لیونی احتمالا می خواهد به کودکان خبر دهد که بیل
الکتریکی بازتولید خرچنگ است.
·
یعنی آدمیان از طبیعت مادر، تقلید مو به مو کرده اند.
·
فکر می کنی، چرا و به چه دلیل من به این نتیجه رسیده ام؟
ستاره
بعد
چشمش به خرچنگ دریایی افتاد.
خرچنگ،
به بیل الکتریکی شباهت داشت،
به
بیل الکتریکی زنده و جاندار!
·
ای نهنگ.
·
تو دیالک تیک ساختار و فونکسیون را در نظر داری:
·
ساختار خرچنگ همان ساختار بیل الکتریکی است.
·
جفت دیالک تیکی ساختار هم فونکسیون است.
·
وقتی ساختار دو چیز عین هم باشد، فونکسیون آن دو چیز نیز
عین هم خواهد بود.
·
حق با تو ست.
·
ما برای هر وسیله ای بدیلی در طبیعت داریم.
·
این بدان معنی است آدمیان از طبیعت آموخته اند.
·
می توانی مثال هائی بزنی؟
سار
·
آره.
·
لانه پرنده، سوراخ خزنده، کنام درنده پیشفرم خانه انسانی
است.
·
پرنده پیشفرم هواپیما ست.
·
گاو و خر و اسب و استر و غیره پیشفرم اوتومبیل است.
·
پشه پیشفرم هلیکوپتر است.
·
و الی آخر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر