۱۳۹۴ اسفند ۱۰, دوشنبه

سیاوش کسرائی زیر ذره بین تحریف (12)

اثری از حسین رزاقی
 
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)

ویرایش، تأمل و تحلیلی از
گاف سنگزاد
 
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد.
نه با قالب های کهن جنگید و نه با وزن قهر کرد.
نه تلاشی برای زبان آوری و در هم ریختن اوزان متعارف کرد
و نه شعر را عرصه بازی های زبانی دانست.

• باورش برای غریبه ـ حتی ـ دشوار است.
• روشنفکران ایرانی که عمدتا خاستگاه اجتماعی و پایگاه طبقاتی فئودالی دارند، یکی به میخ می زنند و یکی به نعل.
• به همین دلیل اروپائی هائی که به کشور عه «هورا» و عا «شورا» سفر می کنند، پس از برگشت، به زن و بچه های شان می گویند:
• «ملت ایران، ملت خرفت و کودنی اند.»

• بی آنکه بدانند که ملت مظلوم ایران کمترین ربطی به این اجامر روشنفکر فئودالی عقب مانده ی سطحی نگر خردستیز ندارد.

1
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد.
نه با قالب های کهن جنگید و نه با وزن قهر کرد.
نه تلاشی برای زبان آوری و در هم ریختن اوزان متعارف کرد
و نه شعر را عرصه بازی های زبانی دانست.

• جمشید برزگر در این بند از نوشته خود با جفنگیات کلی و توخالی قبلی خود قطع رابطه می کند.
• انگار همه دعاوی قبلی خود را در طرفة العینی فراموش می کند.
• همان سیاوشی که قبله ای به نام نیما داشت و کلافه بود که از آن قبله قلب واره پیروی کند و یا از قبله قلب واره سیاست، اکنون آدم واره می شود و هویت و شعور و شخصیت خاص خود را کسب می کند.
• آن سان که نه تنها با نیما بلکه با همه شعرای پیرو نیما مرزبندی می کند.
• در این جملات جمشید برزگر ذراتی از حقیقت عینی به چشم می خورند.
• این ذرات اما خصلت سطحی و فرمال دارند.
• به همین دلیل به تجزیه و سپس تحلیل این سخنان نسبتا درست جمشید برزگر خطر می کنیم:

2
اثری از حسین رزاقی
 
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد.

• معنی تحت اللفظی:
• فرق سیاوش با نیما و رهروان نیما این است که او دنبال نو آوری و نوپردازی نرفته است.

• جمشید برزگر در این جمله دیالک تیک کهنه و نو را به شکل دوئالیسم کهنه و نو بسط و تعمیم می دهد.
• او مقولات فلسفی کهنه و نو را به مثابه نتایج تجرید چیزهای سطحی و صوری و فرمال در زمینه شعر به خواننده مفلوک ایرانی قالب می کند:
• بدین طریق و با این ترفند، کهنه و نو در فرم و ظاهر و صورت شان خلاصه می شوند.
• شعر کهنه (سنتی، ترادیسیونال) به غزل و قصیده و رباعی و غیره اطلاق می شود و شعر نو به سخنان موزون و بی شباهت به غزل و قصیده و غیره و بی اعتنا به قواعد شعر کلاسیک.

• وقتی از وجود ذراتی از حقیقت در این جملات جمشید برزگر سخن می رود، به همین دلیل است.
• حقیقت اما نه در ظاهرا اشیاء، بلکه در کل اشیاء است.
• کلی که از ظاهر و باطن تشکیل یافته است.
• کلی که از پدیده و ماهیت، نمود و بود (سعدی) تشکیل یافته است.
• کلی که دیالک تیکی است.

• منظور از دیالک تیکی بودن کل در رابطه با شعر چیست؟

3
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد.

• وقتی بر خلاف تفکر دوئالیستی جمشید برزگر از دیالک تیک کهنه و نو در زمینه شعر سخن می گوییم، منظورمان این است که میان شعر سنتی و مدرن، دیوار چین کشیده نشده است.
• شعر مدرن در بطن شعر سنتی نطفه بسته و پس از رشد کافی به نفی دیالک تیکی شعر سنتی نایل آمده است.
 
• یعنی جنبه های مثبت و حیاتمند شعر سنتی را از آن خود کرده و توسعه داده است.
• نیما و سیاوش اشعار مدرنی در فرم و قالب شعر سنتی هم سروده اند که ما بخشی از آنها را از هر دو شاعر منتشر کرده ایم.
 
• رباعیات سیاوش فرق صوری و ظاهری با رباعیات عمر خیام ندارند.
• اگرچه رباعیات مدرن اند و نه سنتی.

4
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد.

• جمشید برزگر، چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را، در اینجا شعر را، محتوا و ماهیت زدائی می کند و در فرم و نمود شان خلاصه می کند.
• این از طرز تفکر متافیزیکی (دوئالیستی) او نشئت می گیرد.
• این از فرمالیسم معرفتی او نشئت می گیرد.

روشنفکران مرتجع وابسته به طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی، روشنفکران یک چشم اند.
• آنها فقط می توانند فرم و ظاهر چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را ببینند و نه محتوا و ماهیت آنها را.

• سیاوش از دید جمشید برزگر، «به افق های نو اوری و نو پردازی سر نکشیده است.»
• مثلا چون سیاوش شعر جیغ بنفش نسروده است.

5
 
• فرمالیسم معرفتی همین است که جمشید برزگر و بی بی 3 و بی بی 30 و 3 عن عن و 30 عن عن و همه روشنفکران وابسته به ارتجاع امپریالیستی و فوندامنتالیستی نمایندگی می کنند.

• فقط باید سری به پلی بوی و هالی وود و غیره و مساجد و مجالس تغزیه زد و سیر دل از صورت زیبای دختر و پسری در آنجا و ابوالفضل و علی اکبری در روز عاشورا و قد و قامت و روش و رفتار آنها شنید و کیف خر کرد.
• تا دلت می خواهد فرمالیسم.


• زنده باد تریاد (تثلیث) لایزال پیدایش و رشد و زوال.
• بدترین دشمن طبیعی طرفداران پر و پا قرص فرمالیسم.
 
• آن سان که برژیت باردو های راسیست از خود راضی را به عزلت تنهائی نفسگیر مجبور می سازد.

6
در شعر،
اگرچه سخت دلباخته نیما بود
اما نه مانند خود نیما و نه مانند شمار دیگری از رهروان نیما،
نکوشید که به افق های دور نوآوری و نوپردازی سر بکشد. 
 
• از جمشید و جام جم چه پنهان که این محتوای هر چیز است که به سبب رشد بی امان، فرم کهنه را از درون منفجر می کند و با فرم نوینی جایگزین می سازد.
• این پدیده را می توان در مورد همه عناصر هستی از جماد تا نبات و جانور و انسان و جامعه مشاهده کرد:

الف
 
• اگر آب، بلورین می شود.
• اگر آب مایع کریستالیزه می شود و فرم قندیل زیبا به خود می گیرد، به دلیل تحولات ساختاری مولکول های آب است.
• این محتوا ست که مهر خود را بر پیشانی فرم می کوبد.
• این ذات چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی است که مهر آهنین خود را بر پیشانی نمود آنها می کوبد.

ب
• به همین دلیل همه چیز در نو شدن مدام است.
• به همین دلیل توسعه و تکامل هر چیز از خرد تا کلان از گردنه دیالک تیک کهنه و نو، از گردنه دیالک تیک سنتی و مدرن، از گردنه دیالک تیک ترادیسیونالیسم و مدرنیسم می گذرد.

ت
• این محتوای مدرن شعر است که برای خود فرم مدرنی را لازم دارد و پدید می آورد.

پ
 
• این محتوای رشد یابنده کودک است که شلوار و کت و پیراهنش را پاره می کند تا البسه نو جایگزین کند.

ث
• نقش تعیین کننده در این دیالک تیک کهنه و نو، سنتی و مدرن اما از آن محتوا ست و نه فرم.
• از آن ذات است و نه ظاهر.
• البته بی آنکه فرم و نمود، هیچ واره و هیچ کاره باشد.
• مراجعه کنید به دیالک تیک فرم و محتوا، دیالک تیک پدیده و ماهیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر