سیاوش کسرائی
( 1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
ویرایش، تأمل و تحلیلی از
گاف سنگزاد
مانلی کسرائی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک مانلی
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• سیاوش ـ اگر این سخنان از او باشد ـ با مشاهده بحران وخیم در سیستم سوسیالیستی واقعا موجود، به گذشته سفر می کند و برای گرایش خویش به ایده ئولوژی توده های مولد و زحمتکش دلیل می جوید و به پسر علامه اش تحویل می دهد.
• متد فکری سیاوش در این جمله، نه متد فکری ماتریالیستی ـ دیالک تیکی که از او در اشعار و آثارش می شناسیم، بلکه متد مقایسه است که عوام الناس بی خبر از خرد اندیشنده (فلسفه، مارکسیسم ـ لنینیسم) به خدمت می گیرند تا چیزی برای سمتگیری داشته باشند.
• با توسل به متد مقایسه اما نمی توان سمتگیری به درد بخوری کسب کرد.
• چون متد مقایسه هم به درد خودفریبی می خورد و هم به درد عوامفریبی.
• با متد مقایسه هم می توان از چاله بیرون آمد و هم می توان به چاه افتاد.
1
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• سیاوش اما حتی در استفاده از متد معیوب مقایسه، رادیکال می ماند.
• او دلیل سمتگیری توده ای خود را در تضاد اصلی جامعه سرمایه داری، یعنی در دیالک تیک کار و سرمایه و به عبارت دقیقتر در تضاد اصلی دوران تاریخی معاصر، یعنی در دیالک تیک سیستم سوسیالیستی و سیستم سرمایه داری می جوید.
• او شاید مسئله را برای قابل فهم پسر خود کردن، ساده طرح می کند، بی آنکه ساده کرده باشد.
2
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• سیستم سرمایه داری بنا بر تجربه شخصی سیاوش (اگر این سخن از او باشد) و بنا بر تجربه تاریخی مانلی، قطبی از دیالک تیک کار و سرمایه است که مسبب جنگ بوده است.
• (دیری است که امپریالیسم اهلی و متمدن و مسالمتجو و صلح خواه شده و دیگر مسبب جنگ نیست؟)
• قطب دیگر دیالک تیک کار و سرمایه، یعنی سیستم سوسیالیستی، اروپا را (و نه جهان را و نه بشریت را؟) از یوغ فاشیسم آزاد کرده است.
• در این نظر سیاوش و یا مانلی ایرادی وجود ندارد.
• ایراد این فراز از سخن مانلی در فقدان انسجام منطقی و نظری آن است:
3
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• بحران تئوریکی ـ پسیکولوژیکی سیاوش و یا مانلی وقتی آشکار می گردد که او قطب اصلی و منفی جنگ جهانی امپریالیستی دوم را فراموش می کند، اگرچه در حرف از آن سخن می راند.
• به جای دول فاشیستی ـ میلیتاریستی ـ ناسیونال ـ سوسیالیستی (ایتالیا، ژاپن، آلمان و غیره)، ایالات متحده امریکا را، یعنی متحد اصلی و مهم اتحاد جماهیر شوروی را (قطب کار را) مورد حمله قرار می دهد.
• بدین طریق ژاپن میلیتاریستی را که در ستم و تجاوز و توحش دست کمی از فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم ندارد، به آب زمزم می شوید و تبرئه می کند.
• سیاوش باید خیلی حواس پرت و درب و داغان باشد که چنین بیندیشد.
• به همین دلیل به دشواری می توان پذیرفت که این سخنان مانلی سخنان سیاوش باشند.
• اگر به سخنان مکانیکی بعدی مانلی در رابطه با اشعاری که سیاوش سروده، (مثلا شعری در رابطه با هیروشیما) توجه کنیم، این شک و تردید تقویت و تشدید می شود.
4
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• سیاوش در هر صورت به دلیل پیروزی شوروی در جنگ بر ضد فاشیسم و امکان پذیر سازی «تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره»، توده ای می شود.
• این بدان معنی است که مغز اندیشنده ی سیاوش بکلی فلج شده است.
• آن سان که او با مغز مانلی و بی بی 3 و بی بی 30 «می اندیشد.»
• چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟
الف
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• اولا جنگ شوروی با فاشیسم به استالین تحمیل شده است.
• استالین با اجامر فاشیستی (دار و دسته خونخوار و وحشی و خردستیز و بشر ستیز هیتلر) پیمان صلح بسته بود.
• هیتلر پیمان شکنی می کند و به هم پیمانش بطور غافلگیرانه و ناگهانی حمله ور می شود.
• پیشرفت سریع ارتش فاشیستی آلمان در خاک شوروی به دلیل عدم امادگی و عدم آماده باش خوشخیالانه و ابلهانه ی ارتش شوروی بوده است.
• فیدل کاسترو به همین دلیل استالین را به تیغ تیز انتقاد می سپارد.
• او احتمالا از دیگر کثافت کاری های استالین خبر ندارد.
ب
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.
و ما هر چه مطالعه مي كرديم بيشتر و بيشتر شيفته شوروي مي شديم.
تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره.
• ثانیا امکان پذیر سازی «تحصيل، درمان و بيمه رايگان ، ريشه كن شدن بيسوادي و بيكاري و غيره»، نه از وظایف سوسیالیستی انقلاب، نه از وظایف اصلی طبقه کارگر پیروزمند، بلکه از وظایف بورژوازی است.
• همین کارها را همه دول سرمایه داری انجام داده اند و ضمنا محمد رضا شاه پس از انقلاب بورژوائی سفید کم و بیش انجام داده است.
• محمد رضا شاه حتی تغذیه رایگان را رواج داده است که استالین به دلیل گرفتاری های جنگی ویرانگر نمی توانست انجام دهد.
• اگر سیاوش به این دلایل توده ای شده باشد، باید هم به حال توده ایران گریست و هم به حال حزب توده ایران.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر