فی العقل
از
«نان و پنیر»
اثری از شیخ بهایی
تحلیلی از
شین میم شین
با سپاس بیکران از
شیوا زهری
که ما را با شیخ اصفهان آشنا کرد.
·
چیست دانی عقل در نزد حکیم؟
·
مقتبس، نوری ز مشکوة قدیم
·
از برای نفس تا سازد عیان
·
از معانی، آنچه می تابد بر آن
·
چون جمال عقل، عین ذات او ست
·
نیستش محتاج عینی، کاو نکو ست
·
بلکه ذاتش هم لطیف و هم نکو ست
·
دیگران را نیز نیکویی به او ست
·
پس اگر گویی:
·
«چرا نیکو ست، عقل؟»
·
خواهمت گفتن:
·
«نکو ز آن رو ست، عقل.»
·
جان و عقل آمد، بعینه، جان نور
·
که بود از عین ذات او، ظهور
·
او بذاته، ظاهر آمد، نی به ذات
·
فهم کن، تا وارهی از مشکلات
نیر
یعنی نوربخش
·
نیر اعظم دو باشد:
·
« شمس و عقل»
·
جسم و جان باشند عقل و شرع و نقل
·
نور عقلانی، فزون از شمس دان
·
ز آنکه این تابد به جسم و آن به جان
·
نور عقلانی کند تنویر دل
·
نور شمسانی کند تنویر گل
ریان
ضد عطشان
تر و تازه و شاداب
·
شمس بر ظاهر، همین تابان بود
·
لیک باطن، از خرد ریان بود
·
گر تو وصف عقل از من نشنوی
·
گوش کن ابیات چند از مثنوی
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر