۱۳۹۴ دی ۱, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (229)


جمعبندی از
مسعود بهبودی


در این نقاشی
مبارزه طبقاتی به مثابه نیروی لازم برای انفجار غل و زنجیری تصویر می شود که بر دست و پا و روح و روان سکنه زمین (بشریت) سنگینی می کند.

مبارزه طبقاتی
مبارزه میان طبقات اجتماعی است
میان انسان (طبقات)  تحت ستم بر ضد انسان (طبقات) ستمگر است.

وقتی قحط آگاهی و خودآگاهی باشد،
انتحار به مقام راه حل استحاله می یابد.

1
خودکشی
ـ در هر صورت ـ
نتیجه غیاب خرد اندیشنده است.
نشانه خریت است.

2
یا سنگسار می کنند و یا چنان به زانو در می آورند
که انتحار کنند.

3
انتحار به نفع سیستم  اجامر است.
راه حل نیست
فاجعه است.

کی خواهی آموخت در انتظار همانی باشی
که نمی توانی تصورش را بکنی؟
حریف


این حکم (جمله) اولا حاکی از آن است که ضرورت و یا جبر
همیشه در جامه تصادف بروز می کند
و پدیده های تصادفی را نمی توان پیش بینی کرد.
مثال:
دهقان می خواهد چاهی بکند و با کلنگ به حفر زمین می پردازد.
ناگهان از زمین نفت فواره می زند.
دیالک تیک ضرورت (جبر) و تصادف


همه اشعار همه شعرای عالم را جمع کنیم
فاقد غنای یکی از اشعار محمد زهری خواهند بود.
ما هنوز اندر خم یک کوچه از شهر شعر او هستیم.
دیر شناختیمش
ولی باز هم بهتر از نشناختنش بود

حزب توده هر کار دیگری هم می کرد
از کین دشمن طبقاتی در امان نمی ماند.
حقیقت همین است.
تجارب تاریخی دال بر همین اند.
کشور عه هورا صادق تر و صالح تر از توده ای ها
کسی ندیده و نخواهد دید
ما بقی مدعیان دروغین اند
هارت و پورت توخالی اند.
فاقد اصالت اند.
توده حالا حزب ندارد
ولی مدعیان هارت و پورت به جنازه حزبی که داشته است
همچنان و هنوز حمله می برند

رابین جان
این چیزها متقابل اند
شاید دیگران هم نسبت به تو همین احساس را داشته باشند.
هنر گذاشتن خود به جای دیگران هم است.
ولی راستی چرا؟
دلیل این پدیده چیست؟

در هنر عکاسی
لحظه شکار می شود، نه روند
دم شکار می شود، نه عمر
بی بضاعتی ماهوی هنر عکاسی
شاید همین باشد.
با عکس نمی توان حتی صورت و نمود و ظاهر
کسی را بطور کامل و همه جانبه تجسم بخشید
چه رسد به سیرت و بود (ماهیت) و ذات او.

جنایات
ـ در تحلیل نهائی ـ
ریشه اقتصادی ـ اجتماعی دارند.
علل طبقاتی دارند.
نه علل غریزی و نژادی و مذهبی و ملی و غیره
اگر چه تحت بهانه های فوق الذکر صورت می گیرند.

اگر زنها رسوم و قوانین جامعه را زیر پا می گذارند
چندان هم گناهکار نیستند
زیرا که این قوانین را مردان نوشته اند


ایراد این سخن کجا ست؟
این شعار عوامفریبانه است.
رسوم و قوانین جامعه را در جامعه طبقاتی
طبقه حاکمه می نویسد و نه جنس نر و یا زن.

بهتر است که خود شاعر ویرایش کند.
چون ایده ها در انحصار خود او ست.
حافظ در طول زندگی اش صدها بار
اشعار خود را ویرایش کرده است.
ایراد بزرگی در این شعر نیست.
زمان (افعال)  شعر هم باید رعایت شود.

برگ های درختان در پاییز
فقط به ظاهر
برگ اند.

1
آنها هفت کفن پوسانده اند.

2
از رنگ شان معلوم است:
برگ با رنگ سبزش
با کلروفیلش
توان جذب انرژی خورشیدی را
و توان جذب گاز کربنیک هوا را
و ارسال آنها به ریشه را
و پمپاژ اکسیژن به جو زمین را دارد.

3
برگ مرده
ـ بی باد و با باد ـ
در هر صورت خواهد ریخت.

4
درخت هم برای استراحت و تجدید قوا
به این روند و روال  نیاز دارد.
مثل هر موجود زنده دیگر

ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.

حریف

1
در قاموس نویسنده، مطلق کردن دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری به معنی توضیح فراتاریخی مسئله زنان است.

2
منظور نویسنده از فراتاریخی یعنی فرا اجتماعی.

3
یعنی بررسی مسئله زنان در خارج از چارچوب جامعه.

4
آنچه نویسنده فراموش می کند، این حقیقت امر است
که دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری،
دیالک تیکی اجتماعی، عینی و واقعی است.

5
پدیده و روند و روال اجتماعی حی و حاضر است
و می توان با گوشت و پوست خود احساس کرد.

6
توضیح و یا به عبارت دقیقتر، تحریف دیالک تیک زن و مرد با دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری،
هر چیزی هم اگر باشد،
نمی تواند فرا تاریخی و یا فرا اجتماعی باشد.

7
حالا شاید این سؤال پیش آید و سینه سپر کند که ما از کجا به این نتیجه رسیده ایم که منظور نویسنده از فرا تاریخی، فرا اجتماعی و یا ماورای اجتماعی است؟

8
بحث
ـ قبل از همه ـ
بر سر این است که دیالک تیک مردسالاری و زن سالاری
پدیده ای تاریخی است و نه ماورای تاریخی
در جامعه اولیه هر دو وجود داشته اند.
هنوز هم در جامعه بشری
بقایای هر دو جانسختی می کنند و ادامه حیات می دهند.

9
یعنی عینی اند.
اگرچه شالوده مادی شان از بین رفته است.

10
مردسالاری امروزه در هر خانواده حتی حی و حاضر است.
توضیح دیالک تیک زن و مرد با توسل به این دیالک تیک غلط است، ولی ماورای تاریخی نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر