۱۳۹۴ دی ۴, جمعه

«ایرانی» و «آلمانی» در آئینه این و آن (10)



  نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان:

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

پیشکش به 

  
ژاله اصفهانی
عقاب  بی تاب قله های بلند

ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        در بخش قبلی ذکر شد که آرایش رقیق و بویژه غلیظ یکی از فرم های فرمالیسم (صورت گرایی)  است و فرمالیسم نظری و عملی یکی از گشتاورهای اصلی ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی و اعضای طبقات اجتماعی واپسین است.

1
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        سعدی اگرچه ادعا می کند که «صورت زیبای ظاهر، هیچ نیست»، اما علیرغم آن، تار و پود غزلیات او به فرمالیسم غلیظی سرشته است.
·        فرمالیسمی که بعدها توسط خواجه خردستیز شیراز همه جانبه توسعه داده می شود و به عرش اعلی برده می شود.

·        اگر  مفاهیم اساسی غزلیات سعدی و حافظ را مورد توجه قرار دهیم، می بینیم که معشوق و شاهد ایدئال آنان حسنی جز عناصر صوری و فرمال از قبیل قد و قامت و چشم و ابرو و روی و موی و خط و خال و غیره ندارند.

·        به همین دلیل می توان گفت که دختران و زنان کشور عه «هورا» بد «تربیت» شده اند و اصلا نمی دانند که زیبایی یعنی چه.

2
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        فرمالیسم اما فقط به بهسازی فرم و ظاهر چیزها و آدم های چیز واره محدود نمی ماند.
·        بلکه از عرصه واقعیت عینی به عرصه روح و روان آدمیان رخنه می کند و عرصه های مهم عالم روح و روان اعضای جامعه را به گند می کشد.

·        فرمالیسم نظری انعکاس فرمالیسم عملی در آئینه روح و روان اعضای جامعه است.
·        بدین طریق، دیالک تیک دیر آشنای فرم و محتوا وارونه می شود و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن فرم قلمداد می شود.
·        در این صورت، فرم در همه زمینه های زندگی، یکه تاز میدان می شود و عوامفریبی دست در دست با خود فریبی در ملأ عام رژه  می رود:

3

·        به عنوان مثال در کشور خانم آلمانی، کاندیدایی بیشترین رأی را می آورد که باسن چشمگیری دارد و یا رژیم گرفته و لاغرتر شده است.

·        در نتیجه فرمالیسم در فرم های مختلف از قبیل مد و اروتیسم و سکسیسم و غیره وارد اقتصاد و سیاست و فرهنگ می شود.
·        به همین دلیل انعکاس سران هیئت حاکمه و طبقه حاکمه در رسانه های تمام ارضی (گلوبال)، نه انعکاس حقیقی خود این اراذل، بلکه انعکاس فرمالیزه گشته آنها ست.

·        این ضمنا همه عرصه های اندیشه سازی (مانی پولاسیون نظریو ایده ئولوژیکی) را در بر می گیرد.
·        حتی گزارشاتی که از تنیس دختران و یا حتی مسابقات اولمپیک آنان داده می شوند، ایده ئولوژیزه گشته و فرمالیزه گشته اند.

·        روزی ـ روزگاری به دول سوسیالیستی شب و روز ایراد گرفته می شد که اقتصاد شان برنامه ریزی شده است.
·        اگر کسی اندکی دقت کند، متوجه می شود که ساده ترین چیزهای جوامع امپریالیستی، حساب شده و برنامه ریزی شده اند.
·        فرمالیسم در همه زمینه ها نقش مهمی به عهده گرفته است.
·        برای اینکه عوام الناس در بهترین صورت، فقط قادر به درک جنبه ها و جوانب صوری و ظاهری و فرمال اند.

4
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        عرصه مهم دیگری که فرمالیسم اشغال کرده، عرصه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) است.
·        طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی از فرمالیسم در این عرصه حداکثر بهره برداری را برای عوامفریبی کرده است و می کند.
·        محبوبیت نمایندگان ایده ئولوژیکی فاشیسم و فوندامنتالیسم از هیتلر تا آنارشیست ها، اگزیستانسیالیست ها، شاملوئیست ها، مجاهدین و فدائیان و غیره عمدتا به دلیل شواهد و دلایل فرمال بوده است:
·        وقتی کسی با شهامت نمایشی خارق العاده از روی جنازه خویش می گذرد، مثلا به انتحار داوطلبانه دست می زند، مثلا نارنجکی را در مشت خویش منفجر می کند و یا بمبی را در کمر و جیب خویش می ترکاند و تکه تکه می شود، در افکار مفلوج عمومی به مثابه معیار حقانیت دار و دسته او استه تیزه می شود.
·        اشعار شعرای فاشیست و فوندامنتالیست در مدح شهدای عنگلابی که ایستاده می میرند و یا پیش از آنکه بمیرند، می میرند، منادی و مبلغ بی چون و چرای فرمالیسم معرفتی ـ نظری اند.

5

·        شاملو که شیفته چشم و ابروی وارطان ها نبوده است.
·        اگر وارطان احیانا زیر شکنجه و آزار نمی مرد، برای عادولف پشیزی ارزش نمی داشت تا شعری در مدح او بسراید.
·        محبوبیت وارطان نه به دلیل سرسپردگی اش به توده و حزب توده، بلکه به دلیل سماجت و کله شقی در مقابل گروهبانی و یا استوار ارتشی بوده است.
·        به خاطر رفتار فرمالیستی و خدای ناکرده ایراسیونالیستی او بوده است.
·        برای اینکه نبرد به مثابه محتوا، در شرایط مختلف و در میادین مختلف، فرم دیگری می طلبد.
·        سماجت و کله شقی در میدان رزم و پرهیز از ترک سنگر و رزم تا آخرین نفس و گلوله پس از اسارت، همان نمی ماند، بلکه فرم دیگری به خود می گیرد.

·        توده ای اسیر در شکنجه گاه با تسلیحات دیگری باید با عوامل دشمن روبرو شود و نه با تسلیحات میدان نبرد نظامی و اقتصادی و سیاسی.
·        شهادت در زیر شکنجه آخرین و بدترین آلترناتیو باید باشد و نه تنها آلترناتیو و بهترین آلترناتیو.

·        توده ای در شکنجه گاه به رزم فکری و پسیکولوژیکی با شکنجه گر مبادرت می ورزد و نه به رزم تن به تن فیزیکی و استه تیکی.
·        جای رزم فیزیکی شکنجه گاه نیست.

6
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        ایراد خانم آلمانی به دختران ایرانی، فی نفسه ایراد بسیار مهم و تکاندهنده ای است.

·        سؤال اما این است که اولا منظور او از این ایراد منطقی چیست؟

·        خود خانم آلمانی از آینده چه می خواهد؟

·        دلیل او برای زندگی مشترک با شوهر احتمالا خر پول ایرانی چیست؟

·        ضمنا مگر خود اروپایی ها و امریکائی ها می دانند که از آینده چه می خواهند؟

7
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        زنان اروپائی و امریکائی بسته به وابستگی طبقاتی شان، اگر صورت و اندام زیبا داشته باشند، عمدتا از طریق فروش اندام و استه تیک خویش در فرم های متنوع آن، روزگار می گذرانند.
·        آینده آنان عمدتا حول منافع اگوئیستی و مبتذل آنان دور می زند.
·        حتی اگر آنها وارد اقتصاد و سیاست و فرهنگ شوند، به خدمه گوش به فرمان طبقه حاکمه بدل می شوند تا گلیم شخصی خویش  را از امواج کاپیتالیستی جامعه بدر کشند.

·        درصد زنان رزمنده در راه منافع جامعه و بشریت پایین است.
·        چنین زنانی هم عمدتا پایگاه و خاستگاه طبقاتی توده ای داشته اند و دارند و از اندام و استه تیک چشمگیری برخوردار نیستند.
·        اگر هم احیانا مثل سارا واگنکنشت، رنگ و بوئی داشته باشند، توسط سرسپرگان طبقه حاکمه گرم و نرم و سیر و خام و خر می شوند و تخریب می شوند.

8
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        این ایراد منطقی خانم آلمانی ـ بی اعتنا به اینکه خود او معنی ایرادش را می فهمد و یا نه ـ محدود به دختران و زنان ایران نمی شود.
·        اکثریت زنان و نران اروپا و امریکا و ایران اگر جنون نگرفته باشد و یا زباله واره نشده باشند، در حال حاضر مدام بسر می برند.
·         نتیجه عدم تحلیل ماضی، به قول حکیم مارکسیست بریتانیائی ـ هابس باوم ـ نداشتن آینده (مستقبل)  و بسر بردن در مضارع مدام است.

·        در شرایط بحران تمام ارضی (گلوبال) کنونی و فقدان حضور سازمان یافته سوبژکت تاریخ در میادین رزم اجتماعی (طبقه کارگر) و غیاب درد انگیز پیشاهنگ طبقه (حزب کمونیست)، بی دورنمائی (بی فردائی) چشمگیری در همه اعضای همه طبقات اجتماعی به چشم می خورد.

9
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        این بی فردائی و بی دورنمائی ـ بویژه ـ در مورد اعضای طبقه حاکمه از دیرباز یعنی از دوره شروع جنگ جهانی امپریالیستی اول وجود دارد و تا سرنگونی قطعی نظام سرمایه داری وجود خواهد داشت.

·        ما در بحران عمومی سرمایه داری بسر می بریم.
·        بحران عمومی ئی که به بحران ئولولوژیکی (زیستمحیطی) هم منجر شده است.
·        بشریت نه تنها در عرصه جامعه با بحران ساختاری فراگیری دست و پنجه نرم می کند.
·        بلکه ضمنا رابطه اش با طبیعت مادر، دستخوش بحران گشته است.
·        این دیالک تیک بحران عمومی را می توان در زمینه زیر نیز بروشنی دید:

الف
·        دول امپریالیستی دستخوش بحران عمومی برای جلوگیری از انفجار انقلابی درونی، به حساب چپاول ملل دیگر، یعنی از جیب و سفره ملل دیگر، سکنه کشورهای خود را تا حدودی سیر و راضی نگه می دارند.

ب
·        کشورهای دستخوش بحران عمومی در جهان سوم نیز به نوبه خود برای جلوگیری از انفجار انقلابی درونی، به حساب چپاول ایراسیونالیستی منابع و معادن طبیعی خویش، یعنی از سفره طبیعت، سکنه کشورهای خود را تا حد بخور و نمیری سیر و راضی نگه می دارند.

10
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

·        از این رو می توان گفت که هارمونی حداقل میان طبیعت اول و طبیعت دوم (جامعه) ـ در تحلیل نهائی ـ تخریب می شود و بحران ئولوژیکی تعمیق و تشدید می گردد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر