۱۳۹۴ دی ۴, جمعه

سیری در شعری از میررا علی معجز (20 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری

ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

چکیرسن، سن آلتی شکیل دفتره
ساتاشیرسن آخوند دین پروره
اگر حق سوزین وار، دو، چیخ منبره
بگو بر جماعت لیال و سحور

·        معنی تحت اللفظی:
·        دفترت را خط خطی می کنی  و به آخوند دین پرور توهین می کنی.
·        اگر حرف مبتنی بر حقیقت داری، پا شو و از پله های منبر بالا برو و شب و روز به خلایق بگو.

·        این بند شعر از قول طبقه حاکمه سروده می شود.
·        مخاطب این بند شعر، خود شاعر است.

1
چکیرسن، سن آلتی شکیل دفتره

·        شاعر روشنگری در این مصراع شعر، سطح فکری بغایت نازل طبقه حاکمه را به تندباد ریشخند می بندد.
·        تحریر مطلبی در قاموس طبقه حاکمه با رسم اشکالی بر دفتری یکسان تصور می شود.
·        این به معنی بی سوادی عمیق دشمنان روشنگری است.

·        ما با این طرز انتقاد همچنان و هنوز روبرو می شویم.
·        حضرات با مشاهده واژه های فلسفی سراسیمه می شوند و همین واکنش را از خود نشان می دهند.
·        حرف اینها هم همان است که چرا به جای فوندامنتالیسم، ایراسیونالیسم، راسیونالیسم، هومانیسم و غیره واژه های فارسی نوشته نمی شود.
·         حضرات مفاهیم فلسفی را واژه تصور می کنند که بتوان تحت اللفظی معنی کرد و سمبل کرد.

2
ساتاشیرسن آخوند دین پروره

·         طبقه حاکمه در این مصراع شعر، روشنگری و انتقاد اجتماعی را تخطئه می کند.
·        انتقاد علمی و انقلابی از خرافه و خریت را به حساب توهین به آخوند می گذارد.

3
اگر حق سوزین وار، دو، چیخ منبره
بگو بر جماعت لیال و سحور

·        ضمنا فرم واکنش را در موعظه از بالای منبر خلاصه می کند.
·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه فرم های مدرن روشنگری را هم تخطئه می کند.

4
چو رفتی به بالای منبر چو برق
به صلوات شادت کنند، اهل شرق
بگیرند دستت، ببوسند خلق
اگر گفته باشی ز حور و قصور

·        طنز شاعر روشنگری اکنون فرم طعنه و ریشخند به خود می گیرد و از فرم استحمار خلق توسط روحانیت پرده برمی افتد.

·        مذهب دیالک تیکی از شیرینی و شلاق است:
·        گاهی وعده بهشت و عیاشی ابدی به مؤمنین داده می شود و گه با توصیف زجر و عذاب دوزخ بذر وحشت در مزرع دل ها افشانده می شود. 

5
الا ای برازندۀ چاه ویل
اگر سنده وار دین اسلامه میل
قلم آل اله یاز، دعای کمیل
که لازمدی بو، چوخ به اهل قبور

·        در این بند شعر دوباره شاعر روشنگری مورد خطاب قرار داده می شود که سزاوار اقامت در چاه ویل دوزخ است.
·        ضمنا آلترناتیوی بر روشنگری و انتقاد اجتماعی عرضه می شود:
·        نوشتن دعای کمیل.

·        طنز این بند شعر در سودمندی دعای کمیل برای مردگان به اوج می رسد.

6
تو غیبت کنی، صبح و عصر و مسا
تو صحبت کنی از تیاتورها
دییرسن:
«گولون سیزده نادرشاها
ائدر خلق دوران، عبور و مرور»

·        تو از تئاتر حرف می زنی.
·        نادر شاه را مورد تمسخر قرار می دهی و از تغییر بشریت و جامعه بشری دم می زنی.

·        در این بند ملمع، جرم های شاعر روشنگری برشمرده می شوند:
·        صحبت از تئاتر به مثابه فرم نوینی از هنر و روشنگری،  انتقاد از نادر شاه و اعلام تاریخیت چیزها.

7

دف و تار او دم، آه و زار ایلیور
دل عاشقی بیقرار ایلیور
ییخیر دین ائوین، تار و مار ایلیور
نگاه دو چشم بنات طهور

·        در این بند ملمع شکوه و شکایت ارتجاع فئودالی ـ روحانی از آلات موسیقی، تأثیر موسیقی در روانشناسی مردم، مدرسه رفتن دخترها و تحریک مردم و تخریب خانه دین تبیین می یابد.

·        هر آنچه که معجز در اوایل قرن بیستم (1900) به نقد کشیده، امروزه در دهه دوم قرن بیست و یکم، سوزان ترین مسائل روز اند و روان هر روشنگری را به آشوب می کشند.


·        امروزه بنات طهور حتی بدتر از آن زمان در معرض تجاوز دسته جمعی، حمله اسیدی، ضرب و شتم، بازداشت، زندان و اعدام قرار دارند.

8
نه مفتون شَبدَر و نه لاله دور
عجم ملتی، عاشق ناله دور
مگر بو جماعت تکذ خاله دور
که آلسین غازیت، سندن ای بیشعور؟

·        در این بند ملمع، طنز مستوری از قول طبقه حاکمه تبیین می یابد:
·        ملت عجم نه به شبدر اعتنائی دارد و نه به لاله.
·        علاقه وافر آن به ناله و زاری است.
·        روزنامه خواندن امری ابلهانه است.

·        معجز در این بند شعر از وارونگی زیستی و بینشی مردم پرده برمی دارد.

9
اگر طالب جنت خرمی
به کوی شتربان، گذر کن همی
بکن توبه در پیش ملا عمی
ز عصیان و نسیان، ز فسق و فجور

·        طنز شاعر در این بند شعر اوج می گیرد:
·        در این بند شعر، پند و اندرز طبقه حاکمه به شاعر روشنگری و اعضای جامعه به تمسخر کشیده می شود:
·        اگر آرزوی بهشت داری، برو محله شتربان و پیش آخوند محله از گناهان خود توبه کن.

·        راه سعادت اخروی در توبه خلاصه می شود.

·        توبه ای که معجز حدود 100 سال قبل به نقد می کشد، در این سی و چند سال به یکی از عادی ترین روال ها و روندها بدل شده است.
·        فرزانگان خلق در ملأ عام بسان گالیله ها به زانو در آورده می شوند و تخریب  و رسوا می گردند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر