۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

سیری در شعری از شیخ شبستر (20)


دیالک تیک
اثری از واترهاوس

تحلیلی از
میمحا نجار

جهان خلق و امر اینجا یکی شد
یکی بسیار و بسیار اندکی شد

·        معنی تحت اللفظی:
·        جهان خلق و امر به وحدت رسیدند.
·        یکپارچه ای چند پاره شد و چند پاره ای یکپارچه شد.
·        وحدتی تکثیر شد و کثرتی وحدت پذیرفت.

1
جهان خلق و امر اینجا یکی شد
یکی بسیار و بسیار اندکی شد

·        شیخ شبستر در این بیت، با نبوغ خارق العاده ای، چندین دیالک تیک بسیار مهم را بسط و تعمیم می دهد:

الف
جهان خلق و امر اینجا یکی شد

·        شیخ دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور را به شکل دیالک تیک جهان خلق و جهان امر بسط و تعمیم می دهد.

ب
یکی بسیار و بسیار اندکی شد

·        او از سوی دیگر دیالک تیک وحدت و کثرت را به شکل دیالک تیک یکی و بسیار بسط و تعمیم می دهد.

ت
یکی بسیار و بسیار اندکی شد

·        او ضمنا دیالک تیک تجزیه و ترکیب را به شکل دیالک تیک افزایش و کاهش (تغییر کمی) بسط و تعمیم می دهد.

2
·        اما منظور او از همه این دیالک تیک ها تکثیر یکی (خدا) به شکل هستی مادی و رجعت نهائی همه به سوی او و پیوستن به ذات خویش (خدا) است.

3
·        روح واحد (یکی) به شکل ماده متکثر (بسیار) بسط می یابد و سرانجام ماده به روح برمی گردد، با آن یکی می شود، در آن ذوب، منحل، مضمحل و نابود می شود.  
·        دیالک تیک ماده و روح فرومی پاشد، فقط روح (خدا) می ماند و دایره بسته می شود.
·        پایان همانند آغاز می گردد.
·         روحییگانه،  واحد و تک و تنها باقی می ماند و ماده محو و نابود می شود.

4
·        این نظر شیخ از ریشه غلط و نادرست است.

5
·        شیخ دیالک تیک ماده و روح را به شکل دیالک تیک جهان و خدا بسط و تعمیم می دهد و بعد آن را نخست وارونه و بعد تخریب می کند:

الف

·        شیخ نقش تعیین کننده را در این دیالک تیک از آن  روح و یا خدا می داند.
·        این چیزی جز وارونه سازی دیالک تیک ماده و روح نیست.  

ب

·        شیخ بعدا وحدت را در این دیالک تیک ماده و روح مطلق و تضاد را منکر می شود.
·        آن سان که ماده و روح در یکدیگر ذوب می شوند و دیالک تیکیت آن از بین می رود.
·        دی پولار (دو قطبی) به مونوپولار (تک قطبی) تنزل می یابد.
·        این هنوز تمامی خبط و خطای بینشی شیخ شبستر نیست.

ت

·        شیخ پس از اضمحلال دیالک تیکیت این دیالک تیک ماده و روح، روح را کماکان حفظ می کند و تریاد عینی موسوم به تریاد تز ـ آنتی تز ـ سنتز را پایمال می سازد:
·        چون با تخریب هر دیالک تیک، با حل هر تضاد، هر دو قطب متضاد وحدتمند، هر دو قطب دیالک تیکی از بین می روند و نتیجه این انهدام، سنتزی است، که نه به تز ماننده است و نه به آنتی تز.
·        سفیده و زرده تخم مرغ (تز) در وحدت و تضاد همزمان با نطفه (آنتی تز)، دیالک تیک سفیده و زرده و نطفه را تشکیل می دهند.
·        با فروپاشی این دیالک تیک، یعنی با حل این تضاد، هم تز (سفیده و زرده) از بین می رود و هم آنتی تز (نطفه).
·        نتیجه این روند، سنتزی است به نام جوجه، که نه به نطفه شبیه است و نه به زرده.

6
·        شیخ تصاد دیالک تیکی ماده وروح را، تضاد هستی مادی و خدا را حل می کند، ولی روح (خدا) را دست نخورده باقی می گذارد.
·        این نظر شیخ بلحاظ منطقی غلط و نادرست است و بلحاظ عملی، محال.

·        چون اولا ماده اولین است و ضمنا مقدم بر روح است.
·        روح ثانوی است.
·        ثانیا تضاد ماده و روح لاینحل است.
·        چون خاصیت ماده انعکاس است.
·        هر چیز مادی در چیز مادی دیگر عکس می اندازد که می توان روحش محسوب داشت.

7
·        ماده و نتیجتا دیالک تیک عینی هستی، دیالک تیک ماده و روح، دیالک تیک وجود و شعور، دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی تخریب ناپذیر است.
·        فقط فرم این دیالک تیک تغییر پذیر است.
·        چون نه ماده بی روح می تواند وجود داشته باشد و نه روح بی ماده.
·        آندو دیالک تیک واحدی را می سازند.
·        پیوند دیالک تیکی ماده و روح که مادر همه دیالک تیک های هستی است، ناگسستنی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر