تحلیلی از
شین میم شین
اعظم کاشی
چرا سوبژكت تاريخ
در دوران برده دارى و فئوداليسم
اشرافيت برده دار واشرافيت فئودال بوده
و نه برده ها ودهقانان؟
·
سؤال این بود که چرا انقلاب سفید و
خیلی از انقلابات اجتماعی دیگر الزامی می شوند، پیروز می شوند و یا شکست خورند؟
1
·
برای پاسخ ریشه ای و رادیکال به
این پرسش، دیالک تیک اساسی ماتریالیسم تاریخی، یعنی دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی (زیربنای
اقتصادی) ـ روبنای ایده ئولوژیکی بطور گذرا توضیح داده شد.
·
ضمنا گفته شد که دلیل اصلی شکست
انقلاب سفید، در ناهمخوانی زیربنای اقتصادی با روبنای ایده ئولوژیکی بود:
2
·
دربار در رأس بورژوازی مدرن تحت
حمایت توده های مولد و زحمتکش در داخل و تحت حمایت همه جانبه امپریالیسم جهانی بویژه
امپریالیسم یانکی، مناسبات تولیدی فئودالی را از بین می برد، ولی روبنای ایده
ئولوژیکی جامعه را بطور بخور ـ نمیری تغییر می دهد که برای جامعه و خلق زحمتکش،
بسیار گران تمام می شود.
3
·
سؤال اما این بود که چرا طبقه
حاکمه جدید تحت رهبری دربار و تحت حمایت امپریالیسم، روبنای ایده ئولوژیکی فئودالی
را با روبنای ایده ئولوژیکی بورژوائی اعازین (لیبرالیسم) جایگزین نمی سازد؟
4
·
چرا دربار به جای تبلیغ همه جانبه
لیبرالیسم (ایده ئولوژی بورژوائی آغازین) از سوئی به تبلیغ پیگیر آنتی کمونیسم کمر
می بندد و از سوی دیگر تبلیغات آنتی کمونیستی ارتجاع فئودالی ـ روحانی را مورد
حمایت وسیع قرار می دهد؟
5
·
چرا دربار و امپریالیسم بخشی از
رهبری جسور حزب توده را که برای حمایت از انقلاب ضد فئودالی سفید از غربت تبعید به
میهن برگشته بودند، اعدام می کند؟
·
در حالیکه آنها در مبارزه ایده
ئولوژیکی بر ضد خرافات مذهبی و روحانی سرداران مجهز به عالی ترین دستاوردهای علم و
فکر و فرهنگ بوده اند.
6
·
چرا دربار و امپریالیسم تا اخرین
ثانیه های حیات خود، ساده ترین هواداران حزب توده را تار و مار می کند و ضمنا در و
دروازه به روی شیادان شریعت از قبیل شریعتی و جلال آل احمد و روحانیت و مساجد و
حوزه های علمیه و فیضیه و غیره باز می کند؟
7
·
چرا دربار تا آخرین لحظه حیات خود
از اشاعه ساده ترین ادبیات مارکسیستی ـ لنینیستی جلوگیری به عمل می آورد و ضمنا چاپ
و انتشار و توزیع ادبیات فاشیستی ـ فوندامنتالیستی ـ مذهبی ـ خرافی جلال و شریعتی
و سید قطب و غیره را امکان پذیر می سازد؟
8
·
برای پاسخ به این پرسش ها، چاره ای
جز توجه دقت مند به مقوله سوبژکتیویته در تاریخ نیست:
الف
·
بورژوازی در مقیاس جهانی از اواخر
قرن نوزدهم، حساب خود را از حساب بورژوازی انقلابی آغازین جدا کرده است.
·
یعنی به بورژوازی واپسین استحاله
یافته است که تا مغز استخوانش ارتجاعی و ضد خلقی است.
ب
·
فلسفه بورژوائی واپسین با فلسفه
کلاسیک بورژوائی به نمایندگی فرزانگان مترقی بزرگی از قبیل کانت و فیشته و هگل و
فویرباخ به مبارزه مرگ و زندگی برخاسته است.
·
مراجعه کنید به فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
ت
·
اگر کانت و فیشته و هگل و فویرباخ (سران
فلسفه کلاسیک بورژوائی) خرد اندیشنده را و
راسیونالیسم را بر پرچم خود نگاشته بودند، شوپنهاور و نیچه و لاشخورهای دیگر (سران
فلسفه بورژوائی واپسین)، خردستیزی (ایراسیونالیسم) را بر پرچم خود نگاشته اند.
پ
·
اگر کانت و فیشته و هگل و فویرباخ (سران
فلسفه کلاسیک بورژوائی) مدافعان سینه چاک لیبرالیسم (برنامه بورژوائی آغازین مبتنی
بر آزادی ـ برابری ـ برادری)، اوپتیمیسم تاریخی ـ فلسفی، پیشرفت اجتماعی، انقلاب اجتماعی،
راسیونالیسم، هومانیسم و روشنگری بودند، علما و فلاسفه بورژوائی واپسین، مبلغان
سرسخت راسیسم، فاشیسم، پسیمیسم، نیهلیسم، نیهلیسم اخلاقی، اگونیهلیسم (خودستیز)، سکسیسم،
انتحار، استحمار، استعمار و ایراسیونالیسم (خردستیزی)، پست مدرنیسم، خرافه، مذهب و
خریت اند.
ث
·
به همین دلیل است که 20000 مستشار امپریالیستی
ـ یانکی برای روبنای ایده ئولوژیکی جامعه پس
از انقلاب سفید، چیزی جز آنتی کمونیسم (ستیز بی امان بر ضد حزب توده و دول سوسیالیستی
و مارکسیسم ـ لنینیسم) و انواع متفاوت ایده ئولوژی های منحط امپریالیستی، فاشیستی،
ایراسیونالیستی، نیهلیستی، فوندامنتالیستی و غیره در خورجین خویش ندارند.
·
این اما به چه معنی است؟
9
·
این بدان معنی است که بورژوازی
دیگر قادر نیست که رهبری حتی انقلابات ضد فئودالی
را به دست گیرد.
10
·
این بدان معنی است که کسب هژمونی بورژوائی
در هر انقلاب، به معنی شکست آن انقلاب است.
11
·
این بدان معنی است که وظایف
انقلابات ضد فئودالی حتی به عهده سوبژکت طراز نوین تاریخ نهاده شده است.
·
یعنی به عهده طبقه کارگر نهاده شده
است.
12
·
این بدان معنی است که کسب هژمونی طبقه
کارگر در انقلابات اجتماعی عصر حاضر (دوران گذار تمام ارضی (گلوبال) از سرمایه
داری به سوسیالیسم) ضرورتی بی چون و چرا برای پیروزی انقلابات اجتماعی است.
·
گذار تمام ارضی (گلوبال) از سرمایه
داری به سوسیالیسم محتوای دوران ما ست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر