۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه

سیری در جهان بینی مهدی اخوان ثالث (10)


سگ ‌ها و گرگ‌ ها
مهدی اخوان ثالث 
تحت تأثیر شعری از شاندور پتوفی
شاعر انقلابی مجار
ترجمه محمود تفضلی
اهدا به محمود تفضلی
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

آواز سگ ها:

زمین سرد است و برف آلوده و تر،
هوا تاریک و توفان، خشمناک است
کشد - مانند گرگان- باد، زوزه،
ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»

·        معنی تحت اللفظی:
·        زمین سرد و برفی و خیس و هوا تاریک و توفان خشمگین است.
·        با د ـ بسان گرگان ـ زوزه می کشد.
·        ولی ما جزو سعادتمندان زمینیم و باکی نداریم.

·        ترجمه شعر شاعر انقلابی مجار ـ شاندور پتوفی ـ اکنون آغاز می شود و اندیشه او در رگ شعر اخوان جریان می یابد.

1
آواز سگ ها

·        شاعر انقلابی قرن هجدهم از رهبران سلحشور انقلاب بورژوائی در مجارستان بوده است و ایدئال های بورژوائی ـ آغازین خود را در این شعر تبیین می دارد.
·        درست به همان سان که مائوتسه تونگ ـ رهبر سلحشور انقلاب پرولتری ـ در قرن بیستم با تسلیحات شعر در روح و روان توده نفوذ می کرد و چرخ تاریخ را به همت توده های مولد و زحمتکش تاریخ ساز به پیش می راند.

2
آواز سگ ها

·        شاعر مجار برای رخنه دادن اندیشه های انقلابات بورژوائی به مقایسه سگان و گرگان مبادرت ورزیده است تا آدمیان طرز زیست یکی از آندو را برگزینند.
·        شاعر انقلابی «به در می گوید، تا دیوار بشنود.»

3
آواز سگ ها

·        طرز تبیین شاندور پتوفی و یا مهدی اخوان ثالث را می توان ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی و یا برعکس سوسیالیزاسیون مسائل طبیعی تلقی کرد.
·        کسب و کار سعدی و حافظ نیز همین بوده است.
·        اثبات مسئله ای در عالم جمادات و نباتات و جانوران و بعد، انتقال مو به موی آن به عالم آدمیان.

4

مثال
ولیکن خداوند بالا و پست
به عصیان در رزق بر کس نبست

·        معنی تحت اللفظی:
·        ولی اگر کسی عصیان کند، معصیتکار باشد، خداوند فراز و فرود در روزی را به روی او نمی بندد.

·        سعدی بدون اینکه به روی خود بیاورد، پست و بالای طبیعی را، دره و تپه در طبیعت را ناشی از اراده و مصلحت الهی می داند.
·        بعد همان را بطور مطلقا مسکوت به جامعه بشری منتقل می کند و منظورش از بلند و پست، طبقات اجتماعی ممتاز و توده های مولد و زحمتکش می شود:

الف
·        با این ترفند ایده ئولوژیکی، تفاوت ها و نابرابری های طبقاتی در جامعه اولا امری الهی جا زده می شوند.

ب
·        ثانیا نابرابری های اجتماعی بسان چیزهای طبیعی، امری عادی و معمولی و طبیعی قلمداد می شوند.

ت
·        ثالثا نابرابری های اجتماعی بسان پستی ها و بلندی ها در طبیعت، ازلی، ابدی و تغییرناپذیر قالب می شوند.

·        این همان طرز استدلال مبتنی بر ناتورالیزاسیون چیزها و پدیده های اجتماعی و یا سوسیالیزاسیون چیزها و پدیده های طبیعی است و ارزش علمی ندارد.

·        اگرچه بهترین طریق و ترفند برای عوامفریبی است.

5

«زمین سرد است و برف آلوده و تر،
هوا تاریک و توفان، خشمناک است
کشد - مانند گرگان- باد، زوزه،
ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»

·        روانشناسی سگان در این بند شعر اخوان به همان سان تبیین می یابد که روانشناسی آدمیان:
·        سگ ها علیرغم برف و باران و سرما و توفان و باد در بیرون از لانه (اشپزخانه) احساس سعادت می کنند.

·        خواننده و یا شنونده پس از خواندن و یا شنیدن این بند شعر، بطور اوتوماتیک و خود به خودی در ذهن به دنبال سگان جامعه می گردد.
·        بدین طریق، چیزها و پدیده های طبیعی (سگان) به جامعه بشری منتقل می شوند و بر بخشی از اعضای جامعه انطباق داده می شوند.

6
کنارِ مطبخِ ارباب، آنجا،
بر آن خاک اره های نرم خفتن،
چه لذت بخش و مطبوع است
و آنگاه «عزیزم» گفتن و «جانم»ُ شنفتن»

·        معنی تحت اللفظی:
·        در گوشه ای از اشپزخانه ارباب بر روی خاک اره های نرم خفتن و از مهر و نوازش موجود برخوردار بودن، لذت بخش و مطبوع است.

·        اکنون صراحت بیشتری وارد طرز زیست و طرز «تفکر» سگان می گردد.
·        سگان به حداقل موجود راضی اند.

·        خواننده حالا به کنکاش بیشتر در ذهن خود مبادرت می ورزد تا سگان جامعه را به ترفندی پیدا کند.

7
وز آن ته مانده های سفره خوردن،
 و گر آن هم نباشد، استخوانی

چه عمر راحتی، دنیای خوبی،
چه ارباب عزیز و مهربانی

·        معنی تحت اللفظی:
·        تغذیه از ته مانده های سفره ارباب و یا تکه استخوانی، از سوئی به معنی زندگی راحت و دنیای مهربان است و از سوی دیگر به معنی عزیز و مهربان بودن ارباب.

·        شاعر اکنون از رضایت سگان به حداقل مادی و روحی و روانی گزارش می دهد:
·        سگان هم به حداقلی از مواد غذایی برای زنده ماندن راضی اند و هم به حداقلی از مهربانی.

8
ولی شلاق!
این دیگر بلایی است.
 بلی، اما تحمل کرد، باید

درست است اینکه الحق، دردناک است،
ولی ارباب، آخر رحمش آید

·        معنی تحت اللفظی:
·        شلاق اگرچه درد انگیز است، ولی باید تحملش کرد.
·        چون ارباب بالاخره احساس ترحم می کند.

·        شاعر اکنون از روانشناسی سگان گزارش می دهد و از روحیه تسلیم و ستمکشی آنان به امید کوتاهی مدت ستم.

·        اینجا دیالک تیک ناتورالیزاسیون ـ سوسیالیزاسیون تشکیل می شود.

·        آن سان که پدیده های طبیعی سوسیالیزه می شوند و بعد ناتورالیزه می شوند.
·        رفت و برگشت از طبیعت به جامعه و از جامعه به طبیعت صورت می گیرد.
·        سگان، انسان واره تصور می شوند و انسان واره می اندیشند.

9
گذارد،
ـ چون فروکش کرد خشمش ـ
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
شمارد زخم هامان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم.

·        معنی تحت اللفظی:
·        وقتی که خشم ارباب فروکش کرد، اجازه می دهد که سر بر روی کفش هایش گذاریم.
·        آنگاه به شمارش زخم های مان می پردازد و ما این کرد و کار او را محبت نام می دهیم.

·        این آخرین سخن سگان است:
·        در این بند شعر، درجه تحمل سگان از سوئی و درجه شعور سگان از سوی دیگر نشان خواننده و شنونده شعر داده می شود.

·        سگان در هر زمینه به حداقل راضی اند و به توجیه ستم می پردازند.
·        بدین ترتیب رابطه سگان و اربابان از سوئی به عنوان رابطه مستحکمی جلوه می کند و از سوی دیگر به چالش کشیده می شود.
·        سگان در هر صورت مورد تحقیر قرار می گیرند.
·        آن سان که سگ، توله سگ، پدر سگ، مادر سگ، زندگی سگی، پارس سگ و غیره به فحش واژه استحاله می یابند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر