۱۳۹۳ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (138)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
قسمت هشتم
انتقام از واقعیت
انتقاد از فرهنگ به مثابه انتقاد از فلسفه
تکمیل گسست از تفکر کلاسیک بورژوائی:
فریدریش نیچه    
ادامه

17
·        اثر نیچه تحت عنوان «تولد تراژدی» و یا («یونانیت و پسیمیسم») حاوی ایده های اصلی انتقاد از ایدئالیسم نیچه و ایدئالیسم مدرن باستانی ساز و اسطوره فراخوان او ست:
·        نیچه ادعا می کند که «میان جهان نگری تئوریکی و تراژیکی (نظری و غم آلود)  نبرد جاودانه ای» در جریان است و در این نبرد، «شناخت تراژیکی برای تحمل پذیر گشتن، به هنر نیاز دارد، به هنری به عنوان حامی و درمان و دارو.»
·        این هنر و همچنین فلسفه برای نیچه، در وهله اول، حامل اسطوره و پاسدار اسطوره است.
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 1، ص 87)

18
·        «بدون اسطوره اما قوه طبیعی خلاق هر فرهنگ از بین می رود:
·        تنها افق تحول یافته ببرکت اساطیر است که وحدت تمامی جنبش فرهنگی را پدید می آورد.»
·        (همانجا، ص 125)    

19
·        به قول تریل، «فلسفه بنظر نیچه، عبارت است از «فرم استحاله (ترانسفورماسیون)  چیزهای اسطوره ای و یا فرم برگرداندن چیزهای اسطوره ای با شناخت و در شناخت، یعنی در سطحی دیگر.»
·        به محض اینکه بعد اسطوره ای لایتناهی بوسیله شناخت در هم می شکند، در طیف آن، بوسیله فلسفه، سلطه جدید بعد اسطوره ای مجددا برقرار می شود.
·        اکنون بنظر نیچه با توجه به کرد و کار قانونگزارانه فلسفه، گشتاور اسطوره ای با هنر در خط واحدی قرار می گیرد.»
·        (م. تریل، «نیچه. تحلیلی بر ساختار فکری او»، ص 38، 1980)  

20
·        موضوع انتقاد از ایدئالیسم نیچه، قبل از هر چیز، «جهان نگری نظری» بوده است.
·        اما در این واویلا استحاله فلسفه حیاتی اصل اسطوره به مثابه نیروی مخالف با ایدئالیسم، وارد صحنه می شود.

21
·        نیچه ایدئالیسم را از این نقطه نظر مورد حمله قرار می دهد که ایدئالیسم، روح را، خرد را و شناخت را مادیت می بخشد (جامه عمل می پوشاند.)  
·        آلترناتیو و بدیل نیچه برای ایدئالیسم، پسیمیسم شوپنهاوری گونه ی بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) محصور گشته ای (در چهار دیواری معینی قرار داده شده ای)  است:
·        «پسییمسم نتیجه شناخت نظام جهانی غیر منطقی است:
·        قوی ترین ایدئالیسم با پرچم یک مفهوم مجرد امحای جهان از طریق شناخت، بر ضد نظام جهانی غیر منطقی وارد نبرد می شود.
·        ساختن از طریق تقویت ناخودآگاهی.

·        تنها امکان حیات در هنر است.
·        در غیر این صورت، روی برتافتن از حیات.

·        امحای کامل توهم، غریزه علم است:
·        اگر هنر نبود، انفعال محضو مطلق برقرار می شد.»
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 3، فصل 3، ص 74)

22
·        وقتی پسیمیسم ملهم از شوپنهاور نیچه به افکار غلبه بر نیهلیسم مبدل می شود، نیچه مفهوم ایدئالیسم را به مفهوم نیهلیسم گره می زند.
·        «نتیجه:
·        باور به مقولات خرد، علت نیهلیسم است.
·        ما ارزش جهان را بوسیله مقولات به سنجش کشیده ایم.
·        مقولات اما جهان جعلی را در نظر می گیرند.
·        کل ایدئالیسم تاکنونی بشریت در آستانه تبدیل به نیهلیسم است.
·        در آستانه باور به بی ارزشی مطلق است.
·        یعنی در آستانه باور به بی معنائی مطلق است.»
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 3، ص 678، 896)

23
·        نیچه نیهلیسمی را که بر ضدش مبارزه می کرد، به نیهلیسم بمراتب رادیکال تر (افراطی تر) ارتقا می دهد.
·        در نتیجه، انتقاد از ایدئالیسم نیچه نیز به ایدئالیسمی بمراتب رادیکال تر مبدل می شود.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    اگر هنر نبود، انفعال محض و مطلق برقرار می شد.»
    درست است.
    با پوزش

    پاسخحذف