فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
قسمت
هشتم
انتقام از
واقعیت
انتقاد
از فرهنگ به مثابه انتقاد از فلسفه
تکمیل
گسست از تفکر کلاسیک بورژوائی:
فریدریش
نیچه
ادامه
17
·
اثر نیچه تحت عنوان «تولد تراژدی» و
یا («یونانیت و پسیمیسم») حاوی ایده های اصلی انتقاد از ایدئالیسم نیچه و ایدئالیسم
مدرن باستانی ساز و اسطوره فراخوان او ست:
·
نیچه ادعا می کند که «میان جهان
نگری تئوریکی و تراژیکی (نظری و غم آلود) نبرد
جاودانه ای» در جریان است و در این نبرد، «شناخت تراژیکی برای تحمل پذیر گشتن، به
هنر نیاز دارد، به هنری به عنوان حامی و درمان و دارو.»
·
این هنر و همچنین فلسفه برای نیچه،
در وهله اول، حامل اسطوره و پاسدار اسطوره است.
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 1، ص 87)
18
·
«بدون اسطوره اما قوه طبیعی خلاق هر فرهنگ از
بین می رود:
·
تنها افق تحول یافته ببرکت اساطیر
است که وحدت تمامی جنبش فرهنگی را پدید می آورد.»
·
(همانجا، ص 125)
19
·
به قول تریل، «فلسفه بنظر نیچه،
عبارت است از «فرم استحاله (ترانسفورماسیون) چیزهای اسطوره ای و یا فرم برگرداندن چیزهای
اسطوره ای با شناخت و در شناخت، یعنی در سطحی دیگر.»
·
به محض اینکه بعد اسطوره ای
لایتناهی بوسیله شناخت در هم می شکند، در طیف آن، بوسیله فلسفه، سلطه جدید بعد
اسطوره ای مجددا برقرار می شود.
·
اکنون بنظر نیچه با توجه به کرد و
کار قانونگزارانه فلسفه، گشتاور اسطوره ای با هنر در خط واحدی قرار می گیرد.»
·
(م. تریل، «نیچه. تحلیلی بر ساختار فکری او»،
ص 38، 1980)
20
·
موضوع انتقاد از ایدئالیسم نیچه،
قبل از هر چیز، «جهان نگری نظری» بوده است.
·
اما در این واویلا استحاله فلسفه حیاتی
اصل اسطوره به مثابه نیروی مخالف با ایدئالیسم، وارد صحنه می شود.
21
·
نیچه ایدئالیسم را از این نقطه نظر
مورد حمله قرار می دهد که ایدئالیسم، روح را، خرد را و شناخت را مادیت می بخشد (جامه
عمل می پوشاند.)
·
آلترناتیو و بدیل نیچه برای ایدئالیسم،
پسیمیسم شوپنهاوری گونه ی بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) محصور گشته ای (در چهار
دیواری معینی قرار داده شده ای) است:
·
«پسییمسم نتیجه شناخت نظام جهانی غیر منطقی
است:
·
قوی ترین ایدئالیسم با پرچم یک مفهوم
مجرد امحای جهان از طریق شناخت، بر ضد نظام جهانی غیر منطقی وارد نبرد می شود.
·
ساختن از طریق تقویت ناخودآگاهی.
·
تنها امکان حیات در هنر است.
·
در غیر این صورت، روی برتافتن از
حیات.
·
امحای کامل توهم، غریزه علم است:
·
اگر هنر نبود، انفعال محضو مطلق
برقرار می شد.»
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 3، فصل 3، ص 74)
22
·
وقتی پسیمیسم ملهم از شوپنهاور
نیچه به افکار غلبه بر نیهلیسم مبدل می شود، نیچه مفهوم ایدئالیسم را به مفهوم نیهلیسم
گره می زند.
·
«نتیجه:
·
باور به مقولات خرد، علت نیهلیسم است.
·
ما ارزش جهان را بوسیله مقولات به
سنجش کشیده ایم.
·
مقولات اما جهان جعلی را در نظر می
گیرند.
·
کل ایدئالیسم تاکنونی بشریت در آستانه
تبدیل به نیهلیسم است.
·
در آستانه باور به بی ارزشی مطلق
است.
·
یعنی در آستانه باور به بی معنائی
مطلق است.»
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 3، ص 678، 896)
23
·
نیچه نیهلیسمی را که بر ضدش مبارزه
می کرد، به نیهلیسم بمراتب رادیکال تر (افراطی تر) ارتقا می دهد.
·
در نتیجه، انتقاد از ایدئالیسم نیچه
نیز به ایدئالیسمی بمراتب رادیکال تر مبدل می شود.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفاگر هنر نبود، انفعال محض و مطلق برقرار می شد.»
درست است.
با پوزش