سرچشمه:
سایت صدای مردم
سرکرده داعش عضو فعال موساد
ابوبکر بغدادی یا “الیوت شیمون”؟
به نقل از الیوم السابع، سایت اینترنتی “وترانس تو دی” آمریکا، با انتشار گزارشی اعلام کرده که “ابو بکر البغدادی”
سرکرده داعش و خلیفه خودخوانده این گروه ترورریستی در عراق، از اعضا و وابستگان شبکه جاسوسی رژیم صهیونیستی
(موساد) است و در موساد با نام مستعار الیوت شیمون شناخته می شود.
به موجب این گزارش بغدادی از پدر و مادری یهودی زاده شده و برای اخذ آموزش های لازم به خدمت موساد در آمده و مدتی را در این سازمان جاسوسی به آموزش های ویژه گذرانده است تا سرکردگی گروهی تروریستی همچون داعش را که هدف آن افزایش فرصت های رژیم صهیونیستی برای نفوذ در منطقه خاور میانه است، برعهده بگیرد.
در این گزارش به اظهارات “ادوارد اسنودن” افشاگر جاسوسی اطلاعتی آمریکا، که چندی پیش در یکی از رسانه ها منتشر شد استناد شده است.
اسنودن ظهور پدیده داعش را نتیجه طرح مشترک رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس برای وحدت همه تروریست های جهان در قالب یک گروه واحد و ایجاد جنگ و ناامنی در منطقه خاورمیانه دانسته که هدف از آن اعطای فرصتی بزرگ به کشورهای غربی برای سوء استفاده از این امر و دستیابی به ثروت های این منطقه دانست.
مهر
گاف سنگزاد
یکی از علائم فقدان صداقت و عوام فریبی این است
که بحث را از عالم عام خارج کنی
و در خطه خاص و یا منفرد به ابتذال بکشانی.
رهگذر
سایت صدای مردم
سرکرده داعش عضو فعال موساد
ابوبکر بغدادی یا “الیوت شیمون”؟
به نقل از الیوم السابع، سایت اینترنتی “وترانس تو دی” آمریکا، با انتشار گزارشی اعلام کرده که “ابو بکر البغدادی”
سرکرده داعش و خلیفه خودخوانده این گروه ترورریستی در عراق، از اعضا و وابستگان شبکه جاسوسی رژیم صهیونیستی
(موساد) است و در موساد با نام مستعار الیوت شیمون شناخته می شود.
به موجب این گزارش بغدادی از پدر و مادری یهودی زاده شده و برای اخذ آموزش های لازم به خدمت موساد در آمده و مدتی را در این سازمان جاسوسی به آموزش های ویژه گذرانده است تا سرکردگی گروهی تروریستی همچون داعش را که هدف آن افزایش فرصت های رژیم صهیونیستی برای نفوذ در منطقه خاور میانه است، برعهده بگیرد.
در این گزارش به اظهارات “ادوارد اسنودن” افشاگر جاسوسی اطلاعتی آمریکا، که چندی پیش در یکی از رسانه ها منتشر شد استناد شده است.
اسنودن ظهور پدیده داعش را نتیجه طرح مشترک رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس برای وحدت همه تروریست های جهان در قالب یک گروه واحد و ایجاد جنگ و ناامنی در منطقه خاورمیانه دانسته که هدف از آن اعطای فرصتی بزرگ به کشورهای غربی برای سوء استفاده از این امر و دستیابی به ثروت های این منطقه دانست.
مهر
گاف سنگزاد
یکی از علائم فقدان صداقت و عوام فریبی این است
که بحث را از عالم عام خارج کنی
و در خطه خاص و یا منفرد به ابتذال بکشانی.
رهگذر
·
ظاهرا هدف مطبوعات خیلی خیلی «بی طرف»، «عینیت گرا» و «حقیقت
جو» در جهان زیر سیطره سرمایه، روشنگری است.
·
اما روشنگری حضرات اگر خیلی تخفیف دهیم، فقط در حد حرف،
فقط بلحاظ فرم به روشنگری شبیه است و نه در حد عمل، و نه بلحاظ ماهیت و محتوا.
1
·
روشنگری اما فقط و فقط در چارچوب دیالک تیک فرم و محتوای
خویش، روشنگری است و نه در خارج از آن.
2
·
در خارج از این چارچوب دیالک تیکی، می توان به نام روشنگری،
به روشنگری ستیزی پرداخت.
·
یعنی می توان به جای دانش، خرافه تحویل خلایق داد.
·
در خارج از این چارچوب دیالک تیکی، می توان به نام
روشنگری به عوامفریبی حتی تمام ارضی پرداخت.
3
·
روشنگری اما فقط و فقط به شرط خریت ستیزی، روشنگری
نامیده می شود.
·
روشنگری به همین دلیل هم باید علمی و انقلابی باشد.
4
·
فوندامنتالیسم اسلامی یک پدیده تاریخی است و بسان هر پدیده
تاریخی علل اجتماعی عینی و ذهنی خاص خود را دارد و باید مورد تحلیل همه جانبه و علمی
قرار گیرد.
·
فوندامنتالیسم موضوع ماتریالیسم تاریخی است.
5
·
خلاصه کردن فوندامنتالیسم در دسیسه های دستگاه های
جاسوسی نه تلاش خیرخواهانه برای توضیح ریشه ای آن و جست و جوی راه حل غلبه بر آن،
بلکه برپا کردن سدی در برابر روشنگری علمی و انقلابی است.
·
توضیح فوندامنتالیسم باید نه در مرحله منفرد و خاص، بلکه
در عالم عام صورت گیرد.
·
به همین دلیل فوندامنتالیسم موضوع ماتریالیسم تاریخی است
که قادر به کشف عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری است.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) و عام در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
6
·
اما بمراتب بدتر از آن، عمده و برجسته کردن سوبژکتی در این رابطه و به باد فراموشی سپردن
شرایط اوبژکتیف (عینی) است.
7
·
این یکی از شیوه های «تحلیل» رایج در فلسفه بورژوائی
واپسین، فوندامنتالیسم و استالینیسم است.
·
این شیوه خودفریبی و عوامفریبی را می توان سوبژکتیویسم معرفتی
نامید.
·
با توسل به همین اسلوب ضدعلمی و ضد دیالک تیکی (متافیزیکی)
است که حوادث اجتماعی و تاریخی به حساب سوبژکتی (خدائی، رسولی، امامی، ولی فقیهی، نخبه
ای، شاهی، پیشوائی، رهبری، تروری، توطئه ای) گذاشته می شود و قضیه به ابتذال کشیده می شود.
8
·
با این تیر ایدئولوژیکی از هر طرف هم که شلیک شود، در
تحلیل نهائی توده به دنبال نخود سیاه فرستاده می شود:
شهر
خالی است ز عشاق، بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
کو کریمی که ز بزم طربش، غمزده ای
جرعه ای درکشد و دفع خماری بکند
·
در همین دو بیت خواجه، همین سوبژکتیویسم معرفتی نمایندگی
می شود:
·
از خویش برون آئی مردی (نخبه ای) و انجام کاری
·
ظهور کریمی (نخبه ای) و درکشیدن جرعه ای از بزم طربش و دفع خماری
بوسیله ی غمزده ای.
9
·
خواجه همین متد محبوب ایدئولوژی امپریالیسم و فوندامنتالیسم
آوانتوریسم و استالینیسم و غیره را
پیشاپیش نمایندگی کرده است:
الف
·
آلترناتیو سازی برای رهبری و یا رژیمی
·
نقشه پشت نقشه
·
نقشه الف و ب و الی آخر.
ب
·
انتظار امام موعود به مثابه ناجی جهانی
ت
·
انتظار خروج «عنقلابی ویا عنگلابی» خانی، خان زاده ای،
چریکی، مجاهدی برای رهایش اجتماعی کذائی
پ
·
تربیت مزدوری و تشکیل جنبش فاشیستی و یا فوندامنتالیستی
ئی.
ث
·
نوشتن پیروزی انقلابی و یا شکست انقلابی به حساب شخصی
شخصیتی و فراموش کردن شرایط عینی و تاریخی مشخص و توده تاریخساز.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر