تجاوز جنسی به دانش آموزان ابتدایی تهران
تحلیلی
از شین میم شین
دلبرا
بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که
من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
·
معنی تحت اللفظی:
·
دلبر عزیز، چه کسی به تو بنده نوازی آموزش داده است؟
·
خودت بگو.
·
چون من هرگز گمان نمی کنم که رقبای
تو به تو بنده نوازی آموخته باشند.
·
درک معنی این بیت غزل خواجه آسان نیست:
1
دلبرا
بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که
من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
·
در این بیت غزل خواجه، واژه رقیب از سوئی نه فقط به معنی
مراقب دلبر، بلکه ضمنا به معنی مربی دلبر بکار می رود.
·
چون فقط مربی دلبر می تواند مکلف و موظف به تربیت رفتاری
و نظری دلبر باشد.
·
اگر منظور خواجه این باشد، می توان گفت که مفهوم رقیب ـ
خواه خواجه بخواهد و خواه نخواهد ـ محتوای مثبت در ایدئولوژی فئودالی و محتوای منفی در ایدئولوژی هومانیستی ـ
انقلابی کسب می کند.
2
·
منظور خواجه اما می تواند این هم باشد که دلبر بطور
غیرمستقیم از رقبای خود می آموزد:
·
یعنی رقبای خود را در زمینه ی نحوه
رفتار با دلباختگان (سرسپردگان، وابستگان، زیردستان) سرمشق خود قرار می دهد.
·
مثلا می بیند که خوانین و سلاطین
دیگر محبت الکی به بندگان و غلامان و سرسپردگان و وابستگان خود می کنند، او هم به
نوبه خود همان رفتار را تکرار می کند.
·
اگر چنین باشد، این به معنی رفتاری
صوری و فرمال و چه بسا حتی فرمالیته و بی محتوا خواهد بود و خود دلبر عملا و عینا سلب
هویت و استقلال اندیشه و عمل خواهد شد.
·
یعنی تا حد پیرو و مقلد و کپی
بردار و رونویس تنزل خواهد یافت.
·
به همین دلیل هم خواجه از مفهوم
«هرگز ظن نبردن» استفاده می کند.
·
این البته هم نوعی خودفریبی در
رابطه با دلبر و هم نوعی خواهش و طلب مهری محتوامند از دلبر است.
3
دلبرا
بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که
من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
·
اخیرا یکی از اعضای علامه طبقه حاکمه در دستگاه «عدل
علی» گستری در رابطه با تجاوز جنسی ناظم مدرسه ای به کودکان مردم، در مطبوعات کشور
یأجوج و مأجوج گفته است که تجاوز جنسی ناظم به کودکان مردم، نه جبری، بلکه اختیاری
بوده است:
·
دو طرفه بوده است.
·
کسی کسی را به سکس مجبور نکرده
است.
·
کودکان مردم داوطلبانه تن به تجاوز
جنسی داده اند.
·
طرف ضمنا درست در سنت تفکر طبقات اجتماعی
واپسین با تیری نامرئی چندین نشان زده است:
4
·
علامه اولا تجاوز جنسی ناظم مدرسه به کودکان مردم را
نوعی رابطه مدرن مد روز در غرب امپریالیستی قالب کرده است.
·
یعنی به مثابه همان رابطه
همجنسگرائی از دیرباز جایز و رایج در کشور عیران و عنیران جا زده است:
·
هم ناظم و هم کودکان مردم متنفر از
جنس زن بوده اند و هموسکسوئل.
·
مگر چه عیبی دارد، وقتی که رسانه
های امپریالیستی شب و روز لحظه به لحظه از هر ذلتی، عزتی می سازند.
5
·
علامه ضمنا در سنت تفکر
پسیکولوژیستی طبقه حاکمه امپریالیستی، برای تجاوز جنسی ناظم به کودکان مردم، دلیل
پسیکولوژیکی هم ارائه داده است.
·
بنظر علامه کودکان همیشه بلحاظ
پسیکولوژیکی تمایل به سکس با بزرگتر دارند.
·
هنر نزد عیرانیان و عنیرانیان است و بس.
6
دلبرا
بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که
من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
·
کودکان مردم تحت سیطره ایراسیونالیسم امپریالیستی ـ
فوندامنتالیستی ـ اسلامی خواه و ناخواه با ایدئولوژی فئودالی ـ بنده داری و در
تحلیل نهائی با ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین تربیت می شوند و بنده وارگی نسبت
به هر کس که در هیرارشی اجتماعی بالاتر باشد، برای شان امری جبری، عادی و حتی
ایدئال جلوه گر می شود.
·
ناظم هم در حقیقت به «بنده نوازی»
کودکان بندگان خدایان زمینی و آسمانی کمر بسته است.
·
ناظم مدرسه حتما نباید کسی را به
رابطه جنسی مجبور کند.
7
دلبرا
بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که
من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
·
زمینه تمکین به هیرارشی اجتماعی از
هر نوع و رقصیدن به ساز این و آن برای گرفتن نمره بهتری، دستمزد بهتری، پست بهتری
و یا به امید برخورداری از رفتار تحمل پذیرتری، مثلا نجات از ضرب و شتم و تنبیه و تحقیر و توهین و
تخریب و شکنجه و اعدام و غیره، با پیش زمینه ی پداگوژِکی و ایدئولوژیکی مناسب در
مکتب خواجه ها و شیخ ها و علما و شعرا و فضلای وطنی و بین المللی فراهم می آید.
·
به همین دلیل هم جامعه و جهان رفته
رفته به جنده خانه همه جانبه تبدیل می شود و اعضای جامعه و جهان همه از دم به جنده
واره های تمامعیار.
·
به همین طریق همه اعضای جامعه و
جهان در پله های مختلف هیرارشی اجتماعی، تجسم دیالک تیکی از جنده و عیاش می شوند:
·
جنده در رابطه با بالائی ها و عیاش
در رابطه با پایینی ها.
·
دیالک تیکی از فاعل و مفعول.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفپداگوژیکی
درست است.
با پوزش