۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (55)


تحلیلی از شین میم شین 
  
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه

·        معنی تحت اللفظی:
·        زلفت را به دست صبا داده ای و گوشت را به فرمان رقیب سپرده ای.
·        با همه ساخته ای.
·        اینکه رسمش نمی شود.

1
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه

·        خواجه در این بیت، دیالک تیک سه عضوی عاشق ـ رقیب ـ معشوق را مورد تجدید نظر قرار می دهد.
·        برای تحلیل این تجدید نظر به بیت مطروحه در بخش پیشین نظری می اندازیم:  

رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان، ابرو

·        در این بیت، رقیب عملا از رده خارج شده بود و دیالک تیک جدیدی تشکیل شده بود:
·        دیالک تیک عاشق ـ حاجب ـ معشوق.
·        رقیب عملا با حاجب (ابرو)  جایگزین شده بود.
·        فونکسیون حاجب اما وارونه ی فونکسیون سنتی رقیب شده بود.
·        حاجب آب به آسیاب عاشق می ریخت.
·        حاجب لحظه به لحظه از معشوق به عاشق پیام می آورد.

2
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه

·        اکنون خواجه رقیب را دوباره فعال کرده است.
·        رقیب امر و نهی می کند و معشوق فرامین رقیب را به گوش جان می شنود و اجرا می کند.
·        این هنوز تمامی تجدید نظر خواجه نیست.
·        خواجه در این بیت به جای حاجب، صبا را گذاشته است.
·        صبائی که برای عاشق فلک زده چیزی از جنس کابوس و هیولا ست:
·        بدتر از رقیب به معنی مراقب است.
·        صبا رقیب غلبه ناپذیری است که ضمنا شیفته معشوق است.
·        صبا رقیب  به معنی حقیقی کلمه است.
·        برای خواجه این وضع تحمل ناپذیر است:
·        تبعیت معشوق از رقیب سنتی از سوئی و سپردن زلف به دست صبا به مثابه رقیب قدر قدرت از سوی دیگر برای خواجه فاجعه است.

3
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه

·        خواجه این کرد و کار معشوق را بی پرنسیپی محض و مطلق تلقی می کند و سازش با هر کس و ناکس می نامد و دهن به اعتراض می گشاید و خط و نشان می کشد:
·        این که رسمش نمی شود!

·        از قضا این همان خواجه ای است مبلغ خستگی ناپذیر تئوری سازش با هر کس و ناکس است:  

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با دوسـتان مروت با دشـمـنان مدارا

·        برای درک بهتر محتوای این بیت، باید نظری به تمامی غزل خواجه بیندازیم:  

ناگهان پرده برانداخته ‌ای، یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ ای، یعنی چه؟

زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه؟

شاه خوبانی و منظور گدایان شده ‌ای
قدر این مرتبه نشناخته ‌ای، یعنی چه؟

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی؟
بازم از پای درانداخته‌ ای، یعنی چه؟

سخنت رمز دهان گفت و کمر سر (راز)  میان
وز میان، تیغ به ما آخته ‌ای، یعنی چه؟

هر کس از مهره ی مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ‌ای، یعنی چه؟

مهره به معنی نرد (بازی)  است.
کجبازی به معنی غلط بازی کردن است.

حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته ‌ای، یعنی چه؟

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر