پیامبری
با شالِ سفید
من در این نوشته به پیشگاه پیامبری سر فرود آورده ام که
من در این نوشته به پیشگاه پیامبری سر فرود آورده ام که
معجزه اش: انسانیت،
کتابش: مردم،
و سخنش پایداری است.
پیامبری که خدا از تماشای قد و بالای فهم او
در پوست نمی گنجد.
می
گویم:
آنجا که مردانِ نام آورِ عرصه ی هیاهو به خانه
ها خزیده اند،
یا
مردانی که به تکه نانی و منصبی و منفعتی خود را خمیرِ حضرتِ نادوست کرده اند،
ظهور
پیامبری از میان بانوان،
چه
نمکین و شوق انگیز و بی اعوجاج است.
بانویی
با شال سفید بر سر و انسانیتی عمیق در دل
و بُردی
نافذ در کلام و پاهایی برای پیمودن و خسته نشدن.
محمد نوریزاد
محمد نوریزاد
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک
رضائی
تحلیلی
از گاف سنگزاد
پیامبری
با شالِ سفید
·
حریفی پس از قرائت این جفنگ، بحق پرسیده است:
پیامبر
سپید شال «پیام چه کسی را آورده است؟
رسالت او از طرف کدام خدا تعیین شده ست؟»
1
·
به هیچ ترفندی نمی توان به حریف کنجکاو حق نداد.
·
چون رسالت، قاعدتا و معمولا در رابطه ای سه عضوی معنی
پیدا می کند و ضمنا تصریح و تفهیم می شود:
·
رسالت بطور سنتی ـ تئولوژیکی ـ تاریخی در رابطه سه عضوی
خدا ـ رسول خدا ـ خلق معنی پیدا می کند.
·
رسول در واقع مترجم است، مترجمی که ـ به قول شاعری ـ بالای دیوار قطور و نفوذ ناپذیری نشسته است.
·
در یک طرف دیوار خدا ست و در طرف دیگر آن خلق.
·
به همین دلیل رسول اکرم به محض اعلام وجود می گوید که
قضیه از چه قرار است:
انا
عبد الله
آتائک
الکتاب
و
جعلنی نبیا
من
بنده خدا هستم.
خدا
کتابی به من داده است.
و
من رسول او هستم.
(نقل به مضمون)
·
این رابطه سنتی ـ تئولوژیکی ـ تاریخی اما انعکاس آسمانی
ـ انتزاعی کدام رابطه زمینی (اجتماعی) ـ عینی ـ واقعی است؟
1
پیامبر
سپید شال « پیام چه کسی را آورده است؟
رسالت او از طرف کدام خدا تعیین شده است؟»
·
در همین سؤال رئالیستی حریف هم در واقع، منشاء اجتماعی ـ
واقعی ـ عینی رسول سپید شال، مورد پرس و
جو قرار می گیرد:
·
رسول سپید شال رسول کدام طبقه اجتماعی است؟
2
·
چون تنها پس از تعیین خدا (طبقه اجتماعی) می توان به
ماهیت طبقاتی رسول و رسالت طبقاتی محوله به او پی برد.
·
در دیالک تیک خدا ـ رسول خدا ـ خلق و یا طبقه اجتماعی ـ رسول طبقاتی ـ توده، نقش
تعیین کننده از آن خدا (طبقه اجتماعی) است.
·
رسول فی نفسه نقش تعیین کننده ای به عهده ندارد.
·
رسول واسطه است میان خدا و خلق و یا میان طبقه اجتماعی و
توده.
·
رسول دلال است و دلال پلی است میان دو طرف رابطه، مبادله
و یا معامله.
3
پیامبری
با شالِ سفید
·
ما محمد نوریزاد را نمی شناسیم و این اولین جفنگی است که
از ایشان می خوانیم.
·
شاید از طریق تحلیل این جفنگ با جهان بینی نوریزاد و نون
های دور و بر نوریزاد آشنا شویم.
·
نوریزاد پیامبر محبوب خود را با رنگ شالش معرفی می کند:
·
با رنگ سپید شالش.
·
چرا و به چه دلیل باید کسی پیامبری را صرفا بر اساس رنگ
شالش معرفی کند؟
4
پیامبری
با شالِ سفید
·
شاید خود نوریزاد نداند و بطور ناخود آگاه شیفته رنگ سپید
شال پیامبری شده باشد.
·
شگفت انگیز این است که سال ها پیش، شاهی هم انقلابی را
با رنگ سپیدش معرفی کرده بود.
·
او هم از انقلاب سفید دم زده بود، بسان نوریزاد و نون
هایش که از شال سپید دم می زنند.
·
او دلیل رنگ سپید انقلابش را در مسالمت آمیزی آن می
دانست:
·
او انقلابش را سپید می نامید، به این دلیل که از بالا
صورت می گرفت.
·
یعنی بدون شرکت فعال توده و بدون ریخته شدن قطره خونی از
اعضای طبقه حاکمه صورت می گرفت.
·
چون قدرت در درون طبقه حاکمه از دست جناح فئودالی ـ
روحانی ـ سنتی به دست جناح بورژوائی مدرن منتقل می شد.
·
به همین سان هم شد:
·
جامعه فاتحه ای بر فئودالیسم خواند و وارد فاز کاپیتالیستی
توسعه اجتماعی خود شد.
·
جامعه گامی به جلو برداشت.
·
به همین دلیل انقلاب سفید را می توان انقلاب ضد فئودالی و
بورژوائی محسوب داشت.
5
·
همان انقلاب سفید، همان انقلابی بوده که در فاجعه 58
شکست می خورد و جناج سلب قدرت شده طبقه حاکمه سابق، یعنی اشرافیت بنده دار و
فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری دوباره زمام امور را بدست می گیرد.
·
به همین دلیل فاجعه 58 نه انقلاب، بلکه ضد انقلاب محسوب
می شود.
·
رستاوراسیون محسوب می شود.
·
به همین دلیل خمینی و گربه ننه همان یلسین و گوربه چف اند.
·
هر دو نماینده ارتجاع محسوب می شوند.
·
فرق هم نمی کند که ارتجاع پیروز در جمهوری یأجوج و مأجوج،
مناسبات تولیدی فئودالی فرتوت را مجددا مستقر بسازد و یا نه.
·
چون برگرداندن چرخ تاریخ به عقب محال است.
·
به همین دلیل در جلوی چشمان از وحشت دریده خلق، اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی استحاله طبقاتی می یابند و بورژوا می شوند و جامعه سرمایه داری در بستری سرشته
به جهل و جنون، خرافه و خون و چرک و کثافت به هر جان کندنی ادامه حیات می دهد.
6
پیامبری
با شالِ سفید
·
حالا می توان به مدد حافظه تاریخی سرتیتر جفنگ نوری زاد
را معنی کرد:
·
پیامبر سپید شال نوریزاد و نون های هوادار او تنها
رسالتی که می تواند داشته باشد، این است که قدرت را در درون طبقه حاکمه از دست
جناحی به دست جناحی دیگر منتقل کند.
·
درست به همان دلیل که ذکرش گذشت، شال سپید بر سر می کند
و نه شال سرخ.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر