۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (56)

تندیس مونتسر و همسرش
کشیشانی که به خدمت رعایا در می آیند 
و رزم مسلحانه توده های دهقانی را رهبری می کنند.
یاد خروشان شان به یاد باد.
تحلیلی از شین میم شین 

ناگهان پرده برانداخته ‌ای، یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ ای، یعنی چه؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        بطرزی ناگهانی پرده به دور افکنده ای و بسان مستی از خانه بیرون زده ای؟
·        این که رسمش نمی شود.   

1
ناگهان پرده برانداخته ‌ای، یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ ای، یعنی چه؟

·        این غزل خواجه به احتمال قوی انتقادی بر شاهی، یا شاهزاده ای، وزیری است که پایگاه طبقاتی خویش را ترک کرده و پشت پا بر رسم و روال رایج زده است:
·        یعنی به جای پشت پرده نشینی، توطئه ریزی و دسیسه چینی، تصمیم گیری و صدور فرمان به غلامان و ساخت و پاخت با خوانین و سلاطین دیگر، یعنی به جای انجام فونکسیون طبقاتی خاص خود، پشت پا بر پرده نشینی زده، پرده به زیر کشیده و بی اعتنا به جایگاه طبقاتی خویش به میان مردم رفته است.
·        این به مذاق خواجه خوشایند نیست و لذا لب به انتقاد گشوده است.  

2
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته ‌ای، یعنی چه؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        بسان زنی زلف خود را به دست صبا داده ای، به فرامین رقیب گوش می دهی و با همه دشمنان طبقاتی خویش ره آشتی پیش گرفته ای.
·        این که رسمش نمی شود.

3
·        در مفهوم رقیب در این بیت و در این غزل، دشمنان رنگارنگ فئودالیسم و بنده داری تجرید می یابند.
·        ظاهرا مخاطب خواجه ره خدمت به توده های مولد و زحمتکش پیش گرفته و به طبقه حاکمه پشت کرده است.
·        به همین دلیل، خواجه به مثابه ایدئولوگ نظام بنده داری و فئودالی لب به سرزنش شاه و یا شاهزاده گشوده است.
·        در بوستان و گلستان سعدی نیز با چنین مواردی مواجه می شویم.

·        مراجعه کنید به سیری در گلستان سعدی، خود آموز خود اندیشی و غیره در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

4
 شاه خوبانی و منظور گدایان شده ‌ای
قدر این مرتبه نشناخته ‌ای، یعنی چه؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        شاه خوبان هستی و علیرغم آن محبوب گدایان گشته ای.
·        قدر مقام و مرتبه خود را نشناخته ای.
·        اینکه رسمش نمی شود.   

5
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ‌ای
قدر این مرتبه نشناخته ‌ای، یعنی چه؟

·        اکنون صراحت بیشتری وارد غزل خواجه می شود و حدس ما مورد تأیید و تصدیق قرار می گیرد:
·        عالی ترین مقام و عالی ترین نماینده طبقه حاکمه ارج و ارزش جایگاه اجتماعی خود را ندانسته، به خدمت توده ها کمر بسته است و کسب محبوبیت توده ای کرده است.
·        این تعویض سنگر طبقاتی به مذاق خواجه خوشایند نیست و به همین دلیل به تازیانه انتقاد می بندد.
·        درست در سنت سعدی، اما به شیوه خاص خویش.

6
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ‌ای
قدر این مرتبه نشناخته ‌ای، یعنی چه؟

·        خواجه در این بیت، برای تبیین منظور خویش، دوئالیسم فراز و فرود در جامعه را به شکل دوئالیسم سلطان و درویش، توانگر و گدا، طبقه حاکمه و توده و سپس به شکل دوئالیسم شاه خوبان و منظور گدایان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (سلطان، خان، توانگر، طبقه حاکمه، شاه خوبان) می داند و گذار از قطب دوئالیستی آهنینی (کاستی)  به قطب دوئالیستی آهنین دیگری را مذموم می شمرد و ممنوع قلمداد می کند.

·        دوئالیسم طبقه حاکمه و توده در ایدئولوژی فئودالی ـ بنده داری خواجه خدشه ناپذیر است.
·        جزو مقدسات است و نباید لطمه بردارد.

7
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی؟
بازم از پای درانداخته‌ ای، یعنی چه؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        مگر خودت داوطلبانه زلفت را به دستم نداده ای؟
·        اکنون چه شده که مرا از پای می اندازی؟
·        اینکه رسمش نمی شود.  

8
·        اکنون با توجه به بیت دوم غزل، یعنی با توجه به مفهوم «زلف در دست صبا» داشتن مخاطب، بهتر می توان به تعویض سنگر طبقاتی او پی برد:
·        زلفی را که مخاطب خواجه داوطلبانه به دست او داده بود، اکنون از دست او بیرون برده و به دست صبا سپرده است:
·        یعنی از سنگر طبقه حاکمه بیرون خزیده و خود را به سنگر توده رسانده است.

9

·        در فئودالیسم با چنین پدیده هائی در مقیاس جهانی مواجه بوده ایم:
·        خیلی از اشراف زاده ها و روحانیان سنگر طبقاتی خود را به علل مختلف ترک کرده اند و به سنگر بورژوازی انقلابی و یا بمراتب بدتر (از دید طبقه حاکمه و خواجه) به سنگر دهقانان و برده ها و یا حتی پرولتاریا رسانده اند.
·        در خیلی از کشورهای فئودالی اروپا، گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم چه بسا بدست سلاطین مستبد فئودالی صورت گرفته که سنگر طبقاتی خویش را ترک کرده اند و وارد سنگر بورژوازی شده اند.
·        در این چرخش مثبت سلاطین مستبد، علما و فلاسفه و متفکران آن زمان به احتمال قوی نقش مهمی به عهده داشته اند.
·        چون دربارهای خیلی از سلاطین فئودالی اروپا محل تجمع آنها نیز بوده اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر