فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
میل او کی
مایه ی این هستی تلخ است؟
رأی او را کی
از او در کار پرسیدی؟
گر رهایش کرده
بودی تا به خود باشد
هرگز از او در
جهان نقشی نمی دیدی
·
معنی تحت اللفظی:
·
ابلیس کی دلش خواسته که هستی تلخی از این دست داشته
باشد؟
·
کی تو نظر او را در این زمینه از او پرسیده ای؟
·
اگر او را به حال خود می گذاشتی، هرگز در این دنیا اثری
از او نمی یافتی.
1
·
فروغ در این دو بیت نسبت به ابلیس دلسوزی نشان می دهد و
به تطهیر او می پردازد.
2
·
شالوده این تفکر فروغ مذهبی است.
3
·
فرق فروغ با آخوندهای وطنی و بین المللی فقط عصیان نسبت به خدا ست.
·
و گرنه تفاوت فکری جدی در میان به چشم نمی خورد.
4
·
فروغ جوان به همان اندازه به وجود خدا و ابلیس و خرافات
باور دارد که عوام بی سواد و عوام فریبان با سواد باور دارند.
5
·
نتیجه ای که خواننده ساده لوح در بهترین حالت از این جور
اشعار فروغ می تواند بگیرد، نوعی اعتراض پرخاش امیز نسبت به خدا و نمایندگان کذائی
خدا ست.
·
همین و بس.
ای بسا شب ها
که در خواب من آمد او
چشم هایش چشمه
های اشک و خون بودند
سخت می نالید،
می دیدم که بر لب هاش
ناله هایش
خالی از رنگ فسون بودند
شرمگین ز این
نام ننگ آلوده ی رسوا
گوشه ای می
جست تا از خود رها گردد
پیکرش رنگ
پلیدی بود و او گریان
قدرتی می
خواست تا از خود جدا گردد
·
معنی تحت اللفظی:
·
ابلیس شب های متوالی به خواب من می آمد:
·
می گریست.
·
ناله می کرد و ناله هایش بی ریا بود.
·
از نام ننگ آور خود شرم داشت.
·
به دنبال کنجی بود تا خود را از دست خود رها کند.
·
پیکرش رنگ ناپاکی داشت و او به دنبال نیروئی می گشت تا
از خویشتن خویش جدا شود.
·
فروغ در این بند شعر تمام ساز و برگ لازم را برای تطهیر
ابلیس فراهم می آورد تا سرانجام ابلیس را خدا واره سازد و بپرستد.
1
ای بسا شب ها
که در خواب من آمد او
چشم هایش چشمه
های اشک و خون بودند
·
ابلیس در این بیت شعر به مقام موجودی عاطفه مند و احساس
مند ارتقا داه می شود، موجود حساسی که چشم هایش یادآور چشمه های اشک و خون اند.
2
·
می توان گفت، که فروغ ابلیس را ابلیسیت زدائی می کند.
3
·
فروغ برای ابلیست زدائی ابلیس، خصائل و صفات پسندیده
جدیدی اختراع می کند و به ابلیس نسبت می دهد.
4
·
خرافه دیرمان ابلیس بدین طریق به قلم شاعری در قرن بیستم
نه نفی، نه نقد، بلکه حفظ می شود.
·
ابلیس به نحوی از انحاء هومانیزه (انسان واره) می شود.
5
·
بدین طریق مظهر سمبلیک شر در دوئالیسم فقهی دیرین به
صفات و خصایل هومانیستی مزین می شود.
·
بعدها شاعری دیگر به نام احمد شاملو در دیار فروغ
احتمالا همین کار را با ضحاک خواهد کرد.
6
·
این کرد و کارها را می توان باز تعریف خرافه ها و اساطیر
به نیات دیگر نامید.
·
نیاتی که باید کشف، ریشه یابی و افشا شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر