۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه

سیری در جهان بینی اریش فروم (2)

سرچشمه:
صفحه فیسبوک زری مینوئی
اریش فروم سعی کرده است با نشان دادن این که چگونه جامعه اعضای خود را شکل می دهد 
و در نتیجه نیازها و خصلت های آنان با هدف های جامعه هماهنگی می یابد، 
این اشتباه را تصحیح کند.

تحلیلی از شین میم شین
 
·        همین استنباط حریف از کرد و کار اریش فروم را بهتر است که مورد تأمل قرار دهیم:

1
اریش فروم سعی کرده است با نشان دادن این که 
چگونه جامعه اعضای خود را شکل می دهد...

·        منظور از جامعه چیست که اعضای خود را شکل و یا فرم می دهد؟

·        جامعه در معنی بنیادی اش عبارت است از کلیت سیستمی از مناسبات واقعی ـ عملی میان انسان ها که در مرحله تاریخی مشخص بر پایه سطح توسعه معین نیروهای مولده مادی برقرار می شود و بخش بنیادی آن (یعنی ساختار اقتصادی آن) را سیستم مناسبات تولیدی مادی مربوطه تشکیل می دهد.
·        مفهوم جامعه به این معنی با مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی یکسان است.

·        جامعه هرگز بصورت انتزاعی وجود ندارد.
·        جامعه فقط بصورت فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی تاریخی معین (مثلا جامعه اشتراکی اولیه، برده داری، فئودالی، سرمایه داری ، سوسیالیستی) وجود دارد.
·        مفهوم جامعه یک مسئله فلسفی ـ سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)  عام است.
·        هر تعریف از جامعه ماهیتا خصلت فلسفی دارد و طرح فلسفی ـ سوسیولوژیکی معینی را مطرح می سازد.

·        مراجعه کنید به  جامعه، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
 اریش فروم نشان می دهد که چگونه جامعه اعضای خود را شکل می دهد...

·        ما که هنوز از جهان بینی اریش فروم خبری نداریم، ولی سؤال این است که منظور مشخص حریف از این حکم چیست؟

·        به عنوان مثال، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری را در نظر می گیریم:
·        بزعم حریف و یا اریش فروم، جامعه برده داری اعضای خود را شکل و یا فرم می دهد، یعنی بلحاظ جسمی و روحی و روانی «تربیت» می کند.
·        پیامد منطقی این فرم دهی باید این باشد، که اعضای جامعه به مشروعیت و حقانیت سیستم برده داری ایمان بیاورند.
·        یعنی مثلا برده های جامعه که تا دیروز آدم بودند، به این نتیجه برسند که نه آدم، بلکه به قول ارسطو، «ابزار سخنگو» هستند:
·        بیل و کلنگ و داس و لولهنگ سخنگو هستند.

·        اکنون جمله حریف و یا اریش فروم را دوباره بخوانیم:

3
اریش فروم سعی کرده است با نشان دادن این که 
چگونه جامعه اعضای خود را شکل می دهد...

·        اکثریت قریب به اتفاق اعضای جامعه را همین برده ها، همین ابزارهای سخنگو تشکیل می دهند.
·        آیا واقعا همین اکثریت اعضای جامعه، خود و زن و بچه خود را «فرم» می دهند؟

·        آیا واقعا هر پدری به خود و زن و بچه اش تعلیم کلنگ وارگی خود را می دهد و درس تمکین به برده داران انگشت شمار انگل و ستمگر را می آموزد؟

·        اگر نه، پس منظور از جامعه کذائی چیست که به این مهم مبادرت می ورزد؟

4
اریش فروم سعی کرده است با نشان دادن این که 
چگونه جامعه اعضای خود را شکل می دهد...

·        اگر به تجربه تاریخی رجوع کنیم، اگر مثلا فیلمی از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری را ببینیم، متوجه می شویم که نه جامعه، بلکه طبقه حاکمه (مثلا اشرافیت برده دار) با توسل به تهدید و تحبیس، توبه و تازیانه، غل و زنجیر و شمشیر به اعضای جامعه، یعنی به اکثریت مردم «فرم» می دهد و آنها را بر طبق قوانین و هنجارهای جامعه برده داری که خود تعیین و تصویب کرده، «تربیت» می کند.
·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه سیطره طبقاتی مادی و معنوی خود را به اکثریت اعضای جامعه دیکته و تحمیل می کند.
·        به عبارت دیگر هم جسم اکثریت «بی همه چیز» جامعه را تصاحب می کند و بسان ابزار به کار می بندد و یا به گذر از مین های وامی دارد و هم روح و روان شان را تسخیر می کند.
·        یعنی ایدئولوژی خود را به اکثریت برده تحمیل می کند و می قبولاند.

5

·        پیامبر اسلام و امامان و ائمه و اعراب هم توده های مردم را برده می کردند و هم ایدئولوژی برده داری (یعنی دین اسلام) را به زور جزیه و زجر و تحقیر و قتل و کشتار تحمیل می کردند.
·        به زبان حریف و یا اریش فروم، به آنها «فرم» می دادند.

·        کدام جامعه؟


·        اسلامی که امروز همه داوطلبانه زیر علمش سینه می زنند، به زور تازیانه و شمشیر به نیاکان ما تحمیل شده است.
·        بدبختی بشر اما این است که گذشته خشن و خونین را به باد فراموشی می سپارد و به هیچ طریق و ترفندی به یاد نمی آورد.

6
و در نتیجه نیازها و خصلت های آنان با هدف های جامعه هماهنگی می یابد.

·        بزعم حریف و یا اریش فروم، در نتیجه فرم دهی، «نیازها و خصلت های اعضای جامعه» با اهداف جامعه هماهنگ می شوند.

·        آیا واقعا قضیه از همین قرار بوده و است؟

·        نیازها و خصلت های برده ها با اهداف جامعه (طبقه حاکمه) هماهنگ شده اند؟

·        هماهنگی خصایل برده ها با اهداف طبقه حاکمه را هم اگر ببرکت تحمیق و مانی پولاسیون فکری آنها بپذیریم، هماهنگی نیازهای برده ها با اهداف طبقه حاکمه را هرگز نمی توان پذیرفت.

·        چون اصلا کسی برده ها را آدم حساب نمی کند تا نیازش را با هداف خود هماهنگ سازد.

·        ضرورت اعمال زور عریان نیز به همین دلیل است.  
·        جامعه ی برده داری به عنوان مثال نمی تواند حتی لحظه ای از تازیانه و توبه و تهدید و تحبیس و تحمیق و تحقیر و خشونت و خون و شمشیر صرفنظر کند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    به گذر از مین زارها وامی دارد و هم روح و روان شان را تسخیر می کند.
    درست است.
    با پوزش

    پاسخحذف