پروفسور الفرد کوزینگ
پروفسور گئورگ کلاوس
پروفسور ولفگانگ سگت
برگردان شین میم شین
IV
تئوری
تجرید در افلاطونیسم
ادموند هاسرل (1859 ـ 1938)
فیلسوف و ریاضی دان اطریشی
از مؤسسین فنومنولوژی
او فلسفه را از پرداختن به مسائل جهانی
نهی می کند.
بنظر او فلسفه باید به تحلیل پدیده ها قناعت کند.
او مخالف پسیکولوژیسم هم است که قانون منطق را مبتنی بر
روندهای روانی می داند
و به انکار اصولی عینیت می پردازد.
جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:
اگزیستانسیالیسم پونتی، سارتر و هایدگر
تئوری انتقادی تئودور آدورنو
جامعه شناسی آلفرد شولتسه
آثار او بر 40 هزار صفحه بالغ می شوند:
در باره عدد
فلسفه حساب
فلسفه بمثابه علم سختگیر
ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی
·
در مغایرت با تئوری تجرید
امپریستی که زیر بیرق آن، ایدئالیست های ذهنی از قبیل برکلی، هیوم و بعدها میل و
ماخ و بالاخره جریانات رنگارنگ پوزیتیویستی گرد آمده بودند، بولزانو،
هاسرل و مدتی هم برتراند راسل تئوری تجرید افلاطونیستی
را مطرح می کنند و مدعی می شوند که انتزاع جمعبندی مفاهیم است و بس.
V
تئوری
تجرید در ایدئالیسم دیالک تیکی
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
·
تئوری تجرید دیالک تیکی را برای نخستین بار هگل
مطرح می کند.
1
·
هگل تجرید و یا تفکر مبتنی
بر تجرید را گشتاور مهمی در روند شناخت می داند و مخالف این نظر است که گویا انسان ها
ضمن عمل تجرید بطور دلبخواهی یک و یا گروهی از خواص
چیزها را مورد صرفنظر قرار می دهند.
2
·
«تفکر تجریدگر را از این رو، نباید فقط به معنی کنار گذاشتن مواد
محسوس تلقی کرد و تصور کرد که در جریان تجرید از
واقعیت مواد محسوس چیزی کم و کسر نمی شود.
3
·
تجرید ـ بیشتر ـ به معنی ختم مواد محسوس بمثابه نمود (پدیده) صرف
و تقلیل دادن آنها به جنبه های ماهوی است، جنبه
های ماهوی هم تنها در مفهوم می توانند عرض اندام
کنند.»
·
(هگل،
«منطق»، جلد 2، ص 226)
VI
تئوری
تجرید در ماتریالیسم دیالک تیکی
·
تئوری تجرید ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، تجرید
را ابزار معرفتی
مهمی محسوب می دارد.
1
·
زیرا بکمک تجرید می
توان از مجموعه اطلاعات حاصله از طریق درک حسی
چیزها، روابط و خواص ماهوی، ضرور و عام را عمده
کرد و از نمود (پدیده) آنها به بود (ماهیت) آنها راه
گشود.
·
مراجعه کنید به پدیده، دیالک تیک حسی و عقلی، دیالک تیک پدیده
و ماهیت، جبر (ضرورت)، عام، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
2
·
امکان تجرید بطور عینی مشروط می شود.
·
زیرا جهان مادی نه تلنباری از چیزهای منفرد، ایزوله و مجزا
از هم، بلکه تنوعی بهم پیوسته است که در آن طبقات عینی
و روابط عام وجود دارد.
3
·
هدف از روند تجرید در
مورد مشخص به شرح زیر است:
الف
·
کنار گذاشتن خواص، روابط و شرایط بی اهمیت
ب
·
برجسته کردن خواص، روابط و شرایط ماهوی که تعیین کننده ی وضع و رفتار شیئ و فرد مورد نظر
اند.
ت
·
متغیر و سیال کردن سلسله ای از خواص و خصایص مشترک تا
بدین طریق، بتوان جنبه های ماهوی طبقه ای از اشیاء را در فرم خالص و آزاد از کلیه
تأثیرات مزاحم و یا در فرم ایدئالیزه شده، در قالب مفهوم
ریخت.
4
·
مفاهیمی که در پایان روند تجرید
تشکیل می شوند، انتزاعاتی هستند که از چیزهای مشخص و محسوس فاصله دارند، اما واقعیت
عینی را عمیقتر و همه جانبه تر از درک حسی بیواسطه منعکس می کنند.
5
·
به قول لنین، «تفکر بشری با بالا رفتن ازمشخص به مجرد (اگر این
بالا رفتن بدرستی صورت گیرد) از حقیقت فاصله نمی گیرد، بلکه بدان نزدیکتر می شود.
·
تجرید ماده، تجرید قوانین
طبیعی، تجرید ارزش و امثالهم، به عبارت ساده تر، همه
تجریدات علمی (تجریدات
درست، جدی و نه احمقانه) طبیعت را عمیقتر، دقیقتر و کاملتر منعکس می کنند.»
·
(لنین،
«مجموعه آثار»، جلد 38، ص 160)
6
·
تجریدات فقط زمانی صحیح و ضرورند که در خواص و روابط واقعیت عینی از بنیان عینی
برخوردارند.
·
در غیر این صورت به « تجریدات
توخالی و بی محتوا» بدل می شوند.
·
به حدس و گمان محض بدل می شوند که با واقعیت عینی انطباق ندارد.
7
·
روند تجرید و تجریدات پله
و گشتاوری مهم در روند شناخت را تشکیل می دهند،
پله و گشتاوری که از مشخص در نمود محسوس آن به مجرد و از مجرد به مشخص ـ به
معنی عالی تر آن ـ منتهی می شود.
8
·
روش تجرید حاوی سلسله ای ازجنبه های متفاوت است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر