سرچشمه:
صفحه فیسبوک سونیا
ﺍﺳﺘﺎﺩ
ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ
ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟
ﻫﺮ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﯽ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺳﻔﯿﺪ
ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ 2 ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﯾﮑﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﻭ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﻔﺎﻟﯽ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ :ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ
ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﮔﻮﺍﺭﺍ
ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ؟ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ
ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ...
بنجامین فرانکلین
ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟
ﻫﺮ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﯽ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺳﻔﯿﺪ
ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ 2 ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﯾﮑﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﻭ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﻔﺎﻟﯽ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ :ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ
ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﮔﻮﺍﺭﺍ
ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ؟ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ
ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ...
بنجامین فرانکلین
دانشمند، نویسنده، تئوریسین
سیاسی، سیاستمدار، فعال مدنی،
از روشنگران امریکا
از بنیانگذاران امریکا
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله
معروف به سعدی
( ۶۰۶
– ۶۹۱ هجری قمری)
شاعر، نویسنده،
فیلسوف، پدر دیالک تیک خودپو
خدای نظم و نثر آهنگین، دلنشین و نیرومند
استاد سخن مستدل
آثار:
بوستان در بحر
متقارب
گلستان
غزلیات
مواعظ
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار
سعدی
·
سعدی شیرازی و بنجامین فرانکلین، هر
دو بظاهر، ایده واحدی را بر زبان می رانند.
·
فرق سعدی با بنجامین اما این است
که دیالک تیکی اندیش است.
1
·
در دیالک تیک نمود و بود، در دیالک
تیک پدیده و ماهیت و یا ظاهر و باطن، نمود و پدیده و ظاهر و صورت تعیین کننده نیست.
·
تعیین کننده در تحلیل نهائی بود،
ماهیت و یا باطن هر چیز است.
2
·
ولی هرگز نباید فراموش کرد، که نمود
(پدیده، ظاهر، صورت) چیزها هیچکاره و هیچ
واره هم نیست.
الف
·
بدون نمود، ماهیتی، بدون ظاهر باطنی
وجود ندارد.
ب
·
رابطه نمود و ماهیت، رابطه ظاهر و
باطن، رابطه ای دیالک تیکی و لذا ناگسستنی است.
·
حتی با بمب اتم نمی توان نمود چیزی
را از ماهیت آن، ظاهر چیزی را از باطن آن جدا کرد.
ت
·
بدون نمود و پدیده و یا ظاهر هر
چیزی اصلا نمی توان به شناخت بود و ماهیت و باطن آن چیز آغاز کرد:
1
·
این نمود و ظاهر هر چیز است که از ماهیت
و باطن آن خبر می دهد.
2
·
این نمود و ظاهر هر چیز است که
آغازگاه حرکت به سوی شناخت ماهیت و باطن آن چیز محسوب می شود.
3
·
این نمود و ظاهر هر چیز است که
نشانه های ماهیت و باطن آن را به هزار زبان تبیین می دارد.
4
·
این نمود و ظاهر سیب است، به زبان
عامیانه، این فرم و رنگ و بو و عطر و طعم و سفتی و نرمی و شادابیو پلاسیدگی سیب
است که از محتوا و ماهیت آن خبر می دهد.
5
·
از ظاهر سیب حتی می توان دریافت که
باطن آن در چه وضعی است.
6
·
مثلا سیب گندیده نه عطری خوشایند،
بلکه چه بسا بوی تعفن انگیزی متصاعد می سازد.
7
·
از این رو، هرگز نباید به ظاهر چیزها،
پدیده ها، سیستم ها (انسان ها) و روندهای
هستی کم بها داد و به بهانه نقش تعیین کننده ی ماهیت و باطن، به تحقیر آنها پرداخت
و یا بمراتب بدتر، از آنها صرفنظر کرد.
·
این طرز نگرش، طرز نگرشی ضد دیالک
تیکی (متافیزیکی) خواهد بود و به گمراهی، خطا، شکست و رسوائی منجر خواهد شد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر