تحلیلی از
یدالله سلطان پور
حریف
مثل
کشتی گیری که می خواهد همه فنون را پیش از ورود به گود کشتی فراگیرد،
توده
ای ها همراه با آموزش وارد میادین کشتی می شوند.
·
حریف که تحصیلات عالیه در متروپول
ها دارد، بهتر است همین جمله خود را با اندکی دقت بخواند.
·
بزعم حریف، توده ای های مطلوب او،
شباهت غریبی به کشتی گیری دارند که نخست «همه فنون کشتی» را فرا می گیرند و بعد
وارد گود می شوند.
·
خوب این حکم حریف به چه معنی است؟
1
مثل
کشتی گیری که می خواهد همه فنون را پیش از ورود به گود کشتی فراگیرد،
توده
ای ها همراه با آموزش وارد میادین کشتی می شوند.
·
ما برای تمرین و احیانا تفهیم فوت
و فن تفکر مفهومی همین حکم حریف را مورد تحلیل دیالک تیکی قرار می دهیم:
·
حریف عملا، احتمالا بدون اینکه خود
متوجه باشد، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک کشتی و فوت و فن کشتی بسط
و تعمیم می دهد و بر تقدم تئوری (آموزش فوت و فن کشتی) بر پراتیک (کشتی گیری) اشاره اکید می کند.
·
حالا همین حکم حریف را با حکم قبلی
اش که یک ثانیه قبل از فرمولبندی این حکم، سرهم بندی کرده مورد مقایسه قرار می
دهیم:
2
اما
مجموعه کامنت های تان بی عملی را تشویق
می کند.
·
سکنه فلات ایران که جز کلی بافی و بحث
انتزاعی هنری ندارند.
·
حریف که نمی تواند و نمی خواهد با
ذکر فاکتی ادعای خود را استدلال و اثبات کند.
·
واقعیت این است که ما درست همین
نظر حریف را نمایندگی کرده ایم:
·
جرم ما این بوده که نوشته ایم:
بیچاره حزب توده!
·
منظور ما از این مفهوم در موارد
مختلف چه می توانست باشد؟
الف
·
منظور ما اولا این بوده که فارغ
التحصیلانی که شب و روز سنگ طرفداری از حزب توده کذائی را به سینه می زنند، چرا به
عوض دفاع از مواضع بنظر خود مطلقا درست رهبری سابق حزب توده، به بازتولید ترهات
دشمنان توده می پردازند که بدلایل ایدئولوژیکی و سیاسی ضمن وابسته و نوکر بیگانه قلمداد کردن سران حزب توده بر معصومیت و مظلومیت
آنها اشاره ای هم می کنند؟
ب
·
منظور ما ثانیا این بوده که چرا توده
ای های کذائی صفحه فیس بوک خود را به معرفی اثر نیچه ـ پدر معنوی فاشیسم و ایراسیونالیسم
(خردستیزی) و بدترین دشمن زحمتکشان ـ اختصاص می دهند و نه به معرفی آثار مارکس و
انگلس و لنین و هزاران فیلسوف و عالم مارکسیست ـ لنینیستی، مثلا هابس باوم در همان
متروپول امپریالیستی حریف؟
ت
·
منظور ما ثالثا این بوده که چرا توده
ای های کذائی به تکثیر و تبلیغ افکار نمایندگان آنارشیسم و استالینیسم و ننه مرده
های بی شعور مشابه می پردازند و نه به اشاعه افکار نمایندگان توده ها؟
·
چرا نظرات بند تنبانی چامسکی و این
و آن تکثیر و با آب و تاب تام و تمام تبلیغ می شود و نه نظرات علمی و انقلابی هولتس
و لوسوردو و سپمن و هوبس باوم و بور و صدها فرزانه توده ای دیگر؟
پ
·
منظور ما رابعا این بوده که چرا باید
سطح سواد تئوریکی و توان تحلیلی مدعیان طرفداری از حزب توده نازل تر از سطح سواد تئوریکی
و توان تحلیلی جماعات از ریشه بی سواد و
بی شعور وابسته به آنارشیسم و استالینیسم و غیره باشد؟
3
مثل
کشتی گیری که می خواهد همه فنون را پیش از ورود به گود کشتی فراگیرد،
توده
ای ها همراه با آموزش وارد میادین کشتی می شوند.
·
اینکه تازه چیزی نیست.
·
حریف دو ثانیه بعد از فرمولبندی این
حکم اتهام زیرین را نسبت به دایرة المعارفی ها سرهم بندی می کند:
منشا
این بی اعتنایی همان بی عملی و مبارزه در کنج خانه
و پشت
صفحه ی اینترنت است.
4
·
پریشان اندیشی به همین می گویند:
·
کسی که مدعی ضرورت آموزش فوت و فن
کشتی، قبل از ورود به میادین کشتی بوده، در نهایت بی خبری و بی هوشی نظر احتمالا
بطور مکانیکی فرمولبندی شده و تصادفا درست و علمی خود را نفی می کند و کسانی را به
بی عملی و بی اعتنائی متهم می کند که ذره ذره انرژی خود را به آموزش و تمرین و
احیانا تبلیغ تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی (فوت و فن کشتی) و دفاع سرسختانه و عصب
سوز از آن فوت و فن، مصروف می دارند.
5
منشا
این بی اعتنایی همان بی عملی و مبارزه در کنج خانه
و پشت
صفحه ی اینترنت است.
·
اگر حریف در تمامت عمرش ده صفخه از
مارکس و انگلس و هگل و هولتس و غیره ترجمه کرده بود، اگر غیر از خیال بافی و تکثیر
ترهات این و آن کار علمی ارزشمندی انجام داده بود، هرگز زحمتکشان فکری توده ها را
این چنین بی پروا تحقیر و به بی عملی کذائی محکوم نمی کرد.
·
حریف تازه خیلی هم لیبرال و محافظه
کار و از سرتاپا بورژوا و به اصطلاح متمدن است.
·
همگنان حریف بمرابت دهندریده ترند و حتی اتهامات تر و
تمیزی از قبیل وابستگی و نوکری و مزدوری و غیره در کله و چنته داشته اند.
6
من
آنارشیست نیستم
زیرا
آنها عملا با تشکل پذیری مخالفند
هر
چند (نو) آنارشیست ها منکر این اند.
·
حریف که قصد عوامفریبی ندارد.
·
ما هم که مغز خر نخورده ایم.
·
ما صدها صفحه راجع به همه فرقه های
آنارشیسم، نیچه ئیسم، فاشیسم، استالینیسم و غیره ترجمه و منتشر کرده ایم.
·
ولی حریف حتی نگاهی به مطالب یاد شده
نینداخته است.
·
تا احیانا دریابد که آنارشیسم در
قبول و یا رد مقوله تشکل خلاصه نمی شود.
·
حریف که خیلی خیلی توده ای است،
حتی نمی داند که احسان طبری پژوهشی تحت عنوان نیچه ئیسم تألیف کرده است که ما ضمنا
به بازانتشار آن مبادرت ورزیده ایم.
·
حریف نمی داند که همین حزب توده و
یا هواداران خردگرای آن به ترجمه نقد رادیکال مارکس از اثر پرودن تحت عنوان «فلسفه
فقر» مبادرت ورزیده اند.
·
حریف نمی داند که مبارزه ای سخت و
طولانی میان مارکس و انگلس و لنین و دیگر انقلابیون با آنارشیسم و سران و پیروان آنها
صورت گرفته است.
7
مثل
کشتی گیری که می خواهد همه فنون را پیش از ورود به گود کشتی فراگیرد،
توده
ای ها همراه با آموزش وارد میادین کشتی می شوند.
آن
قدر زمین می خورند تا کشتی گیر ورزیده ای بشوند.
مثل
همین ده سرداری که می بینی.
·
طرز تفکر حریف را باش!
·
کشتی گیری که قبل از ورود به
میادین کشتی، فوت و فن کشتی را آموزش دیده باشد، به چه دلیل باید «آنقدر
زمین بخورد تا کشتی گیر ورزیده ای شود»؟
·
هر شکستی در تحلیل نهائی نتیجه خطا
ست و ریشه هر خطا در تحلیل نهائی در خریت خطاکار است.
·
همانطور که پیش شرط موفقیت در
پراتیک (عمل) تسلط بر تئوری است، به همان سان نیز دلیل هر شکست و ناکامی فقر فلسفه
و نادانی است.
·
حواس پرتی حریف در حکم بعدی او
عربده می کشد:
مثل
همین ده سرداری که می بینی.
·
طرز استدلال حریف را باش!
· طرز استدلال آنارشیستی جز این نمی
تواند باشد:
·
حریف برای اثبات صحت نظر خود، نه
از موفقیت و کامیابی و پیروزی کسانی، بلکه از شکست فجیع کسانی مثال می آورد و مدد
می گیرد.
·
اگر همین ده سردار عزیز و مظلوم، توان تفکر مفهومی
می داشتند، اگر به ساز و برگ خوداندیشی مجهز بودند که حالا در گور نبودند تا هر
ننه مرده ای عکس آنها را به نیت عوامفریبی مورد سوء استفاده قرار دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر